امروزه روزنامهنگاری صلح بهجای ژورنالیزم سنتی، از کارایی و جایگاه والاتری برخوردار است. اگرچه اکثریت روزنامهنگاران با گرایش سنتی و پخش اخبار خشونت و جلب توجه و برانگیختن احساسات مخاطبان، به حرفهی روزنامهنگاری میپردازند، اما باتوجه به نیاز جهان به آرامش و گفتگو، بهنظر میآید که روزنامهنگاری صلح بهعنوان دستور کار اصلی رسانههای جهانی، قرار گیرد. مکدونالد میگفت، در جهان ژورنالیزم یک اعتقاد وجود دارد: این درگیری و خشونت است که خبر میسازد و صلح نه. اما دانشمندی بهنام یوهان گالتونگ(1930-2024)، ارزش صلحمحوری را بهعنوان نقطه جدی در برابر کشمکش، درگیری و شهرت در خبرها طرح کرد و انگشت انتقاد را بهسوی رسانهها بهدلیل تکعلی ساختن وقایع، منفیبافی و نپرداختن به انگیزهی کشمکشها دراز کرد.
بهعقیدهی گالتونگ، ژورنالیزم صلح بهجای تمرکز بر خشونت، درگیریهای آشکار و بازیگران متخاصم، ریشههای ساختاری و فرهنگی تعارضها را مورد کنکاش قرار میدهد.
این دانشمند نارویژی برای فهم عمیقتر و بیشتر این نوع ژانر در روزنامهنگاری، مدلی را ترسیم کرد که اکنون بهنام مدل روزنامهنگاری صلح یوهان گالتونگ شناخته میشود. بهباور او، این مدل دارای چهار شاخص است که عبارت اند از راهحل گرایی، مردمگرایی، فرایندمداری و حقیقتگرایی است.
نمودار: مدل روزنامهنگاری صلح گالتونگ

اگر نگاهی به این مدل بیاندازیم میبینیم که روزنامهنگاری صلح میتواند از دل تجربهای زیستهی گروههای اجتماعی متضرر و آسیبدیده همچون کودکان، سالمندان، زنان و دیگر قربانیان و بازماندگان جنگها، گزارشهای بنیادی را که از امیدها و انزجارهای آنها نشات میگیرد، تولید کند و جهت خلق همدلی و تقویت فرهنگ خشونتپرهیز گام بردارد. این مساله را میتوان یکی از کارکردهای اساسی روزنامهنگاری صلح، توصیف کرد.
با این وصف، میتوان روزنامهنگاری صلح را بهعنوان یک گفتمان حامی همدلی و مدارا در مقابل روزنامهنگاری سنتی قرار داد که نتیجه این تقابل چهار فاکتور اساسی خواهد بود. این چهار عنصر عبارت اند از فرایندمداری در مقابل رویدادمداری، تمرکز بر چندصدایی و منابع غیر رسمی در برابر توجه به نخبگان و منابع رسمی، توجه به خشونت ساختاری بهجای درگیری و در نهایت نگاه عمیق به ریشههای حوادث بهجای سطحینگری میباشد.
بنابراین گفته میتوانیم که روزنامهنگاری صلح زمینهساز صلح پایدار و مدارا اما روزنامهنگاری سنتی یا متعارف، ثبت کنندهی وقایع روز میباشد. از این دو مفهوم چنین نتیجه گرفت که روزنامهنگاری متعارف، باعث تشدید درگیریها میشود، در حالیکه روزنامهنگاری صلح، بسترها و زمینههای گفتگو و همدلی را فراهم میکند.
توجه داشته باشیم که از محوریترین مباحث در روزنامهنگاری صلح، توجه روزنامهنگار به کدهای اخلاقی خبرنگاری و رعایت آنها در تهیه و تولید گزارشها و خبرها است. بهعبارت دیگر، ما نمیتوانیم بدون تمرکز بر بیطرفی، دقت و صحت، پرهیز از خشونت، رعایت عدالت و انصاف و احترامگذاری به حقوق انسانها عامل تقویتکنندهی گزارشگری صلح باشیم. این نوع گزارشگری در قدم نخست، به مواد منشور اخلاق حرفهای توجه میکند و سپس با استفاده از ادبیات صلح، در تهیه و انتشار گزارشهای که بتواند فضای همدلی را تقویت کند، میپردازد.
شاید این پرسش پیش آید که چه کسانی و چگونه میتوانند در تقویت روزنامهنگاری صلح گام بردارند. پاسخ بسیار روشن و ساده است: کارگزاران رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی نقش تعیینکننده دارند و در درجه نخست جدول هستند. آنها در گام نخست مسئولیت ایجاد یک سیاست درونسازمانی مبتنی بر مدارا و حامی صلح و همدلی را بهعهده دارند. در سایه این سیاست نشراتی، اخلاق خبرنگاری رعایت میشود، نیروهای باسواد و صلحجو استخدام میشوند، به ارزشهای حقوق بشر عمیقا احترام صورت میگیرد و از کلیشههای قومی، جنسیتی و زبانی و هر نوع کلیشه دیگری بهصورت قاطع فاصله گرفته میشود و در نهایت بهجای تبعات حوادث، ریشههای اجتماعی و انسانی که باعث خشونت شده اند، مورد مطالعه قرار میگیرد.
در یک جمعبندی میتوان گفت که از آنجا که جامعه افغانستان از نظر اجتماعی و قومی، در یک پراکندگی شدید بهسر میبرد و فضای گفتگو میان خانوادهها، اجتماعات و اقوام شکل نگرفته است و نوعی بیاعتمادی در میان برخی جوانان در شبکههای اجتماعی دیده میشود، یکی از کارکردهای حرفهای رسانهها، بهخصوص رسانههای تبعیدی، تقویت ژورنالیزم صلح است.