حالا که در عصر رسانههای جدید بهسر میبریم، از تاثیرگذاری «پیامهای شبکههای اجتماعی» اکثراَ متاثر میشویم. در بخش موارد، کار و زارهای کاربران در فضای مجازی، بزرگترین « مشغولیت ذهنی» کاربران را تشکیل میدهد.
در کنار سایر ابعاد خوب یا بد فضای مجازی، یک بخش که مهمتر از سایر بخشها میتواند باشد، همین بُعد «بازنمایی سالخوردگی بهعنوان یک بیماری» و «جوانسازی ایدهآل » در شبکههای اجتماعی است که در این اواخر خیلی رشد کرده است. لابد شما روزانه با دهها صفحه و یا اکونت در فضای مجازی برای تبلیغ در مورد جلد، زیبایی، راز جوانی و یا مقابله با پیری مواجه و در نهایت به مصرف نوع خاص از دارو و یا برندهای خاص پوششی تشویق شده اید.
در عین حال با سلبریتیهای در فضای مجازی مواجه میشوید که بدن شان با پنج سال یا ده سال قبل بسیار تفاوت دارد. کشورما افغانستان دارای سلبریتیهای زیادی اند که دست به زیباییسازی مصنوعی میزنند که از آنجمله میتوان به برخی از آوازخوانهای زن عصر جمهوریت اشاره کرد که اکنون در اروپا، کانادا و آمریکا مسکنگزین شده اند.
صفحات میزبان تبلیغات جراحی پلاستیک کم نیستند و اکثرا توسط افراد یا سازمانها حمایت میشوند و معمولا بدون پیگیری یا جستوجوی کاربر بهچشم می آیند. این سازمانها بهمنظور تبلیغ کالا در اکثریت شبکههای مشهور مانند فیبسبوک، انستاگرام و ایکس نمایه دارند.
از یک طرف ما را از شبکههای اجتماعی گریزی نیست؛ چنانچه هابرماس میگوید «ما معتاد به فنون و فرآیندهای جاری شده ایم» و عدم دسترسی به رسانهها، باعث نوعی انزوا و گسستگی ما و جامعه میشود. از سوی دیگر، با ظهور مدرنیسم و رسانههای جدید، بدن آدمی جز هویت فردی او شده است و استانداردهای زیبایی از طریق مدیریت رژیمها، آرایش و جراحی به یک پدیدهای جهانی مبدل شده است. به این لحاظ، بدن نه چنان یک جسم مانند گذشته، بلکه یک ابزار برای تبلیغ در عصر حاضر نیز است که خصوصا توسط سلبریتیها بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
در چنین فضایی که ما را از چهارطرف اسیر کرده است، یکی از آگهیهای بهشدت تکراری و تاثیرگذار، تبلیغ مقابله با سالخوردگی از طریق مصرف کالاهای مصرفی و ایدهسالسازی جوانی است. این در حالی است که طبق تحقیقات، رسانههای اجتماعی نقش مهمی در افزایش نارضایتی از ظاهر و تمایل به جراحی زیبایی ایفا میکنند؛ طوری که والکر و همکارانش طی یک تحقیق دریافتند که استفاده زیاد از رسانهها، بهویژه مشاهده تصاویر زنان جراحی شده، با نارضایتی از ظاهر مرتبط است و میتواند میل به جراحی زیبایی را در زنان جوان افزایش دهد. آنها بر اهمیت سواد رسانهای برای کاهش این تاثیرات منفی تاکید میکنند.
اما مهمترین مساله در این مقاله، همان بُعد استراتیژیک شرکتها و سلبریتیها جهت تاثیرگذاری بر فکر زنان در حوزه زیبایی است. یعنی این پرسش خلق میشود که صفحات مجازی با چه تکنیکها و ظرافتها، زنان و دختران را قانع میسازند تا تحت تاثیر فضای امروز خود را مایوس و سالخورده احساس کنند و بهدنبال مبارزه با پیری بروند. در این یادداشت با تکیه بر پژوهشی با عنوان «رسانههای اجتماعی و بازنمایی بیماریانگاری سالخوردگی و ایدهآل زیبایی در زنان»، بهطور خلاصه میتوان چند پاسخ روشن به این مساله ارایه کرد که در زیر خلاصه آنها را میآوریم.
- پزشکی کردن امر طبیعی:
منظور این است که سازمانهای مد و یا زیبایی، با استفاده از تبلیغات در راستای پزشکی کردن امر طبیعی به امر بیمارگونه بهخاطر رسیدن به سود و سرمایه، بر ساخت زنانگی تحت تاثیر گفتمان مردسالاری و کالاانگاری زن تلاش میکنند. این بدان معنا است که زنان همچون حلقههای گمشده در فراسوی جدال بین صنعت فرهنگ و سرمایهداری، مردسالاری و صنعت زیبایی و جوانسازی تحت محاصره و سلطه قرار میگیرند. سازمانهای مذکور در شبکههای اجتماعی، با تبلیغات خاص به خلق معنا برای تولید زن جوان و زیبا و ایدهآل، مطابق به گفتمان غالب میپردازند.
- بازتولید کلیشههای رایج
رسانههای اجتماعی بهطور مداوم کلیشههای رایج جامعه را بازتولید میکنند و زن جوان و زیبا را معیار اصلی زیبایی و ارزش اجتماعی قرار میدهند. این استانداردها تحت تاثیر تقاطع جنسیت و سن شکل میگیرند، بهطوری که انتظارات اجتماعی از زنان با ظاهر جوان و ویژگیهای خاص بهعنوان نمادهای زیبایی در رسانهها نمایش داده میشوند.
- وارونه کردن امر طبیعی
از طریق تبلیغات در فضای مجازی تلاش میشود تا امر طبیعی وارونه جلوه کند و اعمال زیبایی سازی مصنوعی بهعنوان یک امر عادی، سالم و معیاری نشان داده شود. درواقع این روند، زیبایی و جوانی را نوعی «درمان بیماری» معرفی میکند و با نمایش تصاویر «قبل و بعد» از عمل، به مخاطبان تلقین میشود که جراحیهایی زیبایی باعث افزایش اعتماد بهنفس، شادی و طراوت میشوند.
نتیجهگیری
رسانههای اجتماعی با نمایش زنان بهعنوان «زن ساخته شده مطلوب» بهطور مدرن هویت زدایی کرده و زنان را ترغیب میکنند تا برای دستیابی به هویت «جدید» و «بی عیب» که تحت تسلط گفتمان مردسالاری و سرمایهداری است، تن به دستکاری بدن و اندام شان دهند و یا خطرات را متقبل شوند. این رویکرد دقیقا با نظریه میشل فوکو که میگفت، بدن تحت تاثیر گفتمانهای غالب، دستکاری میشود؛ همسو است و نوع بردگی نوین را در میان زنان نشان میدهد. زنانی که بطور افراطی دنبال زیبایی هستند و از خود یک چهره جدید میسازند، آنها دارای استقلال فکری نیستند؛ بلکه در خدمت نظام سرمایهداری قرار دارند، اما متوجه نیستند که تا چه اندازه در لجن فرو رفته و محاصره شده اند.
فریبا، ماستر مطالعات امور زنان- ارسالی به رسانه پلسرخ