عزیزالله فرهمند
بعد از اتمام فصل خزان، همه با هم به استقبال زمستان می رویم؛ استقبالی که همراه هست با سردی بیشتر هوا، شبهای تاریک و طولانی، اما با قصههای گرم و صمیمی خانوادهها دور صندلی. قبل از فرارسیدن زمستان در 30 قوس/آذر که آخرین روز خزان است، مردم کشورهای افغانستان، ایران، تاجیکستان، پاکستان، ترکیه، کرهی جنوبی، بولیوی و روسیه آماده می شوند تا طولانیترین شب سال را که «یلدا» نامیده میشود، تجلیل کنند. شب یلدا که در افغانستان به آن «شب چله» نیز گفته میشود، از غروب آفتاب روز سیام قوس آغاز میشود و تا طلوع آفتاب روز اول جدی ادامه مییابد. جشن آئینی یلدا در کشور ما با آداب و رسوم خاصی برگزار میشود که خریدن انواع میوه از جمله انار و تربوز و میل کردن طی در مجلس زیبای یلدایی، از عنعنات این جشن بهشمار میرود. گرفتن فال با دیوان حافظ، شاهنامهخوانی و قصهگویی از دیگر آئینهایی شب چله است. در این شب تمام اعضای خانواده کنار هم جمع میشوند و معمولا بزرگان فامیل، حکایتها و داستانهایی پندآموز را برای بقیه روایت میکنند و شعرهای حماسی با هم میخوانند. پختن غذاهای سنتی یا برگزاری دورهمیهای بزرگتر خانوادگی در شب یلدا نیز مرسوم است.
در اینجا میخواهم نکاتی چند در مورد شب چله و آئینهایی این جشن باستانی بنگارم و با شما شریک کنم.
الف – یلدا در گذشته: من از سالهایی خیلی دور بهیاد دارم که چگونه خانوادهها با حداقلِ امکانات و حتی در نبود برق و با روشن کردن چراغ نفتیِ کوچک؛ شب چله را در مناطق مرکزی و بهخصوص بامیان گرامی میداشتند. ما با شور و شوق مینشستیم تا قصهها و افسانههایی جالب را بشنویم و یا هم فال حافظ بگیریم. در سالهایی که خبری از انترنیت، تلویزون و شبکههای اجتماعی نبود، خانوادهها فرصت بیشتری داشتند تا کنار هم باشند و در شب تاریک و طولانی چله که گاهی با برفهایی سنگین زمستانی همراه بود، افسانههای شیرین روایت کنند و شعر و دوبیتی بخوانند. فرا رسیدن چله در بامیان و مناطق مرکزی کشور، با آغاز زمستان سرد و طاقتفرسا همراه بود. آنزمان از یک طرف گرم نگهداشتن خانهها از دغدغههای اصلی مردم بود و از طرف دیگر، راههای مواصلاتی بیشترِ محلات بهسوی مرکز ولایت در اثر برفباریها مسدود میشد. بامیان گاهی تا شروع بهار، بهصورت زندان طبیعی در میآمد و مردم نمیتوانستند بهسادگی از جایی به جای دیگر سفر کنند. سردی و برفباریهایی سنگین در زمستان باعث میشد تا مردم هم در شب یلدا و هم در طول شبهای طولانی زمستان سرگرمیهایی برای شان ایجاد کنند؛ تا شبهای سرد و تاریک کوتاهتر شود. من روزگاری را بهیاد میآورم که شبهای چله را با شنیدن اشعار حماسی شاهنامه و یا داستان امیر ارسلان رومی، به خواب می رفتیم.
پختن غذاهای محلی و سنتی در شبهای چله در میان خانوادههای بامیانی از دیر باز مروج است؛ غذاهایی که از مواد طبیعی با روغن زرد و بسیار خوشمزه درست میشوند. می توان از انواع حلوا، مخصوصا حلوای سرخ، شیر برنج، نان های روغنی و … نام برد.
ب- یلدا در عصر انترنیت: با گذشت زمان، برگزاری شب یلدا و چله نشینی در افغانستان پررنگتر شده و با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی رونق بیشتری یافته است. در سالهای اخیر، مردمان افغانستان شب یلدا را با ترتیبات ویژهای جشن می گیرند. برگزاری برنامههای حافظخوانی، شعرخوانی و نواختن موسیقی محلی در تالارهای عمومی رواج بیشتری یافته است. فراگیر شدن انترنیت و افزایش دسترسی عمومی به آن، امکان برگزاری برنامههای زندهی تجلیل از شب یلدا را در شبکههای اجتماعی فراهم ساخته است؛ طوریکه بدون در نظرداشت موقعیت جغرافیایی، اعضای خانواده یا دوستان و فرهنگیانی که در نقاط مختلف جهان زندگی میکنند، می توانند شب خاطره انگیز چله را با هم سپری کنند و آنرا به صورت آنلاین تجلیل نمایند.
برگزاری جشن شب یلدا در افغانستان، منحصر به داخل کشور نیست؛ بلکه شهروندان افغانستان مقیم خارج، در سرتاسر دنیا در سالهای گذشته این جشن باستانی را با خرید انار و تربوز، روشن کردن شمع، خواندن شعر و نواختن موسیقی، تجلیل کردهاند. عکس ها و ویدیوهای آن به گونهی گسترده در شبکههای اجتماعی همرسانی شده است.
انتظار می رود که امسال نیز شهروندان افغانستان در داخل و بیرون از کشور، با امکانات محدود در هوای سرد؛ اما با دلهای گرم و صحبتهای صمیمانه از شب چله بهگرمی تجلیل کنند.
شب یلدا در اشعار فارسی:
شب یلدا از یک طرف با رنگ سرخ، انار و تربوز گره خورده است و از جانبی شعر، موسیقی، حافظ و شاهنامه آنرا رونق بیشتر بخشیده است. بسیاری از شاعران فارسی زبان از گذشته تا حال اشعار زیادی را در قالبهای غزل، رباعی، مثنوی، سپید و … در مورد شب یلدا سروده اند. شما میتوانید اشعار زیادی در بابشب چله و یلدا را از شاعران بزرگی مثل حافظ، سعدی، فردوسی، عطار نیشابوری، خاقانی و بسیاری دیگر شاعران قدیم و معاصر بیابید که هر کدام به زیبایی تمام در این مورد نوشته اند. در اشعار فارسی سرخی انار، تاریکی و درازی شب یلدا بهنشانهی عشق تبدیل شده و شاعران فارسی آنرا با کنایه و استعاره بهصورت و زلفِ یار تشبیه کرده اند؛ مثل این شعر از حمید کیان:
یلدا بهپای زلف نگارم نمیرسد
شیرینتر از حدیث بهارم نمیرسد
مهتاب اگرچه جلوهگری میکند ولی
بر نور چشم یارم، نگارم نمی رسد
محمد کاظم کاظمی از شاعران معاصر و نام آشنای افغانستانی، مثنوی زیبایی در مورد شب یلدا و با دغدغه مشکلات روزمره مردم افغانستان سروده است که دو بیت آنر اینجا می آورم.
یلدا حریف اینهمه سختی شود مگر
سیبی که میخورید درختی شود مگر
من آمدم ترانه بیارم برایتان
آجیل و هندوانه بیارم برایتان
آقای علی مدد رضوانی یکی دیگر از شاعران افغانستان است که غزلی بسیار زیبا در مورد “یلدا” و پیوند آن با کابل و وطن عزیزمان نوشته است که پاره ای از غزل ایشان بدین قرار است:
یلدا نه شب که ماه دلارای کابل است
ماه تمام در دل شبهای کابل است
از پشت ابر، نه که این بُرقع سیاه
با اضطراب، محو تماشای کابل است
مخالفان شب یلدا:
برگزاری جشن شب چله در افغانستان مخالفانی هم دارد، دو دسته افراد بیشترین مخالفت را با برگزاری شب یلدا در افغانستان دارند. دستهی اول کسانی هستند که آئینهای باستانی و رویدادهای فرهنگی متعلق به خراسان یا ایران قدیم را “فرهنگ بیگانه” تلقی و دانسته و ندانسته با برگزاری آن مخالفت میکنند. این افراد همانطوریکه با کاربرد زبان و واژههای فارسی در افغانستان مشکل دارند؛ برگزاری شب یلدا و تجلیل از نوروز را هم تحمل نمیتوانند و علیه آن تبلیغ میکنند.
دستهی دوم از مخالفان شب یلدا، بضی اسلام گراهای تندرو هستند. آنها به دلیل اینکه تجلیل از شب چله یا جشن نوروز در متون دینی وجود ندارد، با آن سر سازگاری ندارند؛ درحالیکه برگزاری شب یلدا هیچگونه مغایرتی با دین ندارد. به هر حال با وجود مخالفت ها؛ فرهنگ برگزاری شب یلدا آنقدر ریشهدار، کهن و فراگیر است که هیچ محدودیت یا مخالفتی نتوانسته است، آنرا کمرنگ نماید.
خوشبختانه شب یلدا در 9 قوس سال 1401 ه.ش در هفدهمین نشست “کمیتهٔ بینالدولی یونسکو برای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس” بهعنوان میراث مشترک دو کشور ایران و افغانستان به ثبت جهانی رسید.