در دوم اسد ۱۴۰۴، عبدالرسول سعید، یکی از شناختهشدهترین چهرههای آموزش ژورنالیزم در افغانستان، پس از ماهها دستوپنجه نرم کردن با بیماری، دار فانی را وداع گفت. مرگ او تنها غروب یک استاد دانشگاه نبود، بلکه خاموشی چراغی بود که بیش از سه دهه، مسیر هزاران دانشجو، پژوهشگر و اهل رسانه را روشن کرده بود.
با اعلام خبر درگذشتش، پیامهای تسلیت از سوی نهادهای علمی، فرهنگی و رسانهای کشور منتشر شد. ریاست دانشکدهی ارتباطات و ژورنالیزم با ابراز تأسف، درگذشت این آموزگار اندیشمند را ضایعهای جبرانناپذیر خواند. نهادهای حامی رسانهای، استادان دانشگاه و بسیاری از روزنامهنگاران افغانستانی از مرگ این استاد، اظهار اندوه کردند.
اما فراتر از سوگ و تسلیت، مرگ این وی فرصتیست برای بازخوانی زندگی استاد دانشگاه در افغانستان؛ زندگی ساده، صادقانه و ژرفاندیش در خدمت علم، آموزش، تفکر و آزادی بیان.
زندگی آکادمیک با ریشه در طبقهی متوسط
عبدالرسول سعید در ۲۹ حوت ۱۳۳۳ در ولسوالی نجراب ولایت کاپیسا، در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. دوران کودکیاش را با خاک و آفتاب و سادگی روستایش پشت سر گذاشت. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و سپس به کابل آمد تا ادامه تحصیل دهد. در لیسهی مسلکی ادارهی عامه درس خواند و با موفقیت تا صنف چهاردهم پیش رفت. استعداد و درخششاش در آموزش، سبب شد تا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام شود. پس از سپری کردن دورههای لیسانس و ماستری در رشتهی ژورنالیزم، به کابل بازگشت و زندگی حرفهای خود را به عنوان استاد آغاز کرد.
در سال ۱۳۶۵ خورشیدی، به عنوان عضو کادر علمی به دیپارتمنت مطبوعات پیوست و تدریس در دانشگاه را آغاز کرد. پس از سالها تلاش پیگیر، در سال ۱۳۹۵ به رتبه علمی پوهاند نائل آمد؛ جایگاهی که در نظامهای دانشگاهی بینالمللی به آن استاد تمام (Full Professor) گفته میشود. این بالاترین مرتبهی علمی در نظام تحصیلات عالی افغانستان است، و دستیابی به آن به دلیل ساختار پیچیده و در عین حال فسادآور، برای بعضیها سخت است و از سویی هم تلاشهای پیگیر میطلبد.
اما آنچه سعید را از بسیاری دیگر متمایز میساخت، تنها جایگاه علمیاش نبود؛ بلکه رفتار اجتماعی و کرکتر او نیز بود. سعید انسانی اصیل از طبقهی متوسط بود، و در تمام عمرش، این ریشه طبقاتی را با خود داشت، با آن زیست و از آن دفاع کرد. روزی که نویسندهی این گزارش به عنوان استاد در رشته روزنامهنگاری گماشته شد، استاد سعید با لبخند و طنزی شیرین گفت:
«به دنیای انسانهای طبقهی متوسط خوش آمدی!»
این جمله شاید به ظاهر ساده بود، اما در آن، درک عمیقاش از ساختار اجتماعی، جایگاه دانشگاه در نظام طبقاتی، و نقش روشنفکر در جهان متغیر افغانستان نهفته بود.
استاد سعید مردی اهل مطالعه بود. در زمان که دانشجو بودم، با صنفیها و دوستانم در دفتر وی میرفتم. او در آنزمان آمر دیپارتمنت مطبوعات بود. سر میزش پر از روزنامه بود و در حوزه مدیریت مطبوعات، عکاسی خبری و اخلاق روزنامهنگاری مطالعه میکرد.
سعید در عین حال دارای تفکر چپ بود و مطالعاتی هم در حوزهی مارکسیسم داشت. یادم میآید وقتی دانشجوی لیسانس بودم، نظرش را در مورد مارکس پرسیدم. وی دو روز بهطور مرتب و بسیار روشمند فلسفه مارکسیسم و عناصر اصلی در کتاب سرمایه را توضیح داد.
اگرچه در میان قفسههای کتابخانهاش، آثاری از نظریهپردازان چپ وجود داشت؛ اما دگم و متعصب نبود و بلکه دارای تفکر تحلیلی، نقاد و هوشمند بود.
تفکر چپگرایانهی او به معنای گرایش سیاسی نبود؛ بلکه در شیوهی تحلیل مسائل، دفاع از محرومان، و انتقاد از مناسبات قدرت و سرمایه بازتاب مییافت. او بارها در مباحث درسی و نوشتههایش، رسانه را نه ابزار مصرفی، که وسیلهی آگاهیبخشی و تغییر اجتماعی میدانست.
در طول بیش از ۳۵ سال تدریس، سعید نسلهایی از روزنامهنگاران حرفهای را پرورش داد. بسیاری از شاگردانش اکنون در رسانههای معتبر داخلی و بینالمللی کار میکنند. رفتار او با دانشجویان همیشه محترمانه، انسانی و صادقانه بود. نه فریاد میزد، نه تحقیر میکرد؛ بلکه با گفتار روشن، منطق قوی و رویکرد همراهانه، دانش را منتقل میکرد. او در عین حال خط خوشی هم داشت.
افزون بر تدریس، سعید تألیفهایی علمی و کاربردی در حوزهی ژورنالیزم از خود به جا گذاشت. آثار او همچنان در دانشگاهها تدریس میشوند و منابع درسی اصلی به شمار میآیند. برخی از آنها عبارتاند از:
• ایجاد و رشد مطبوعات مترقی در افغانستان
• خصوصیات، محتوا و شکل فوتو ژورنالیزم
• اداره، پلانگذاری و سازماندهی روزنامه
• اساسات تخنیک مطبوعات (گرافیک مطبوعاتی)
• فوتو ژورنالیزم
همچنین دهها مقالهی علمی از او در مجلات داخلی و بینالمللی منتشر شدهاند که همچنان در کتابخانههای معتبر نگهداری میشوند.
در کنار این، سفرهای علمی متعدد به ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی سابق، فرانسه، مالیزیا و هندوستان، چشماندازهای جهانی به بینش آموزشی او افزود. بهنظرم همین بینش چندبعدی بود که تدریسش را زنده و پویاتر میکرد.
سعید در سال ۱۳۹۹ خورشیدی با افتخار بازنشسته شد. اما هنوز در حلقههای دانشگاهی حضور داشت. در ایجاد پلان علمی ایجاد بخش ماستری ارتباطات دانشگاه کابل نقش داشت.
بعدها به دلیل بیماری قلبی تحت عمل جراحی قرار گرفت و مدتی وضعیتش بهبود یافت. با این حال، در ماههای اخیر، جسمش دیگر با او همراهی نکرد و در ۷۱ سالگی، چشم از جهان فروبست.
مرگ او پایانیست بر یک فصل مهم از آموزش رسانه در افغانستان؛ فصلی که در آن، تعهد، آگاهی، صداقت و فهم اجتماعی، بیش از هر مدرکی اعتبار داشت. یاد و نام عبدالرسول سعید، برای سالها در ذهن دانشجویان، در سطر کتابها، و در مسیر روزنامهنگارانی که او تربیت کرد، زنده خواهد ماند.