اعلامیه جهانی حقوق بشر با یک مقدمه و سی ماده به تاریخ 10 دسامبر سال 1948میلادی، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. این اعلامیه برحسب اصول بنیادین حقمداری، آزادی، مختار بودن، برابری و رواداری و در راستای حفظ آزادی، تأمین حقوق انسانی و حفظ کرامت انسانی تمامی ابناء بشر در سطح جهانی مصوب گردیده است. آزادی یکی از اصول بنیادین و کلیدی اعلامیه جهانی حقوق بشر محسوب میشود و در مادههای اول، دوم، سوم، نوزدهم، بیست ویکم و بیست و هفتم این منشور به صورت واضح، به آن پرداخته شده است. اما پرسش این است که اعلامیه جهانی حقوق بشر، با چه رویکردی نسبت به آزادی نگاه کرده است و جایگاهی به آن قایل شده است. من کوشش میکنم که در این نوشتار، کوتاه آنرا تحلیل و بررسی کنم.
اصل برابری تام میان انسانها
طبق ماده یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر «تمام ابنای بشر آزاد زاده شده، از نظر حرمت، کرامت و حقوق با یکدیگر برابرند». این ماده در اصل برابری تأکید دارد؛ یعنی همه انسانها صرف نظر از جنسیت، نژاد، ملیت، مذهب یا هر ویژگی دیگر، از حقوق برابر برخودار هستند و باید کرامت انسانی فرد مورد احترام قرار گیرد. اما حقوقدانان در زمان تصویب متن اعلامیه جهانی حقوق بشر به این ادعا از منظر فلسفی، به موضوع «اصل برابری تام انسانها» نپرداختهاند، بلکه بهنظر میرسد که به سوالات زیر عطف توجه کرده اند: مفهوم برابری در چه سطحی مطرح است؟ برابری در حوزه حقوقی مراد بوده و یا اینکه برابری در قابلیتها و استعدادها منظور است؟ برابری به معنای مساوات مطلق است و یا اینکه صرفاً فرصت برابر مراد است؟
مطلق انگاری آزادی و فقدان نسبیگرایی فرهنگی
اعلامیه جهانی حقوق بشر، به صورت تلویحی آزادی در همه فرهنگها و جوامع را به یک معنی میداند و مطابق به این تلقی باید بدون و قید و شرط اجرا شود. فلاسفهای همچون آیزایا برلین و چاربز تیلور معتقدند که مفهوم آزادی «در سنتهای فرهنگی مختلف، تفسیرهای متفاوتی دارد». مثلاً اگر تعارض میان منافع جمعی و فردی شکل گیرد، این موضوع با توجه به بستر فرهنگی و اجتماعی دارای اولویت است. در جوامع غربی اولویت به فرد تلقی میشود و این در حالی است که در جوامع شرقی منافع جمعی را مقدم میدانند. اعلامیه جهانی حقوق بشر به طور کلی نسبیگرایی فرهنگی را نادیده میگیرد و تأکید دارد که حقوق بشر باید در همهی فرهنگها و جوامع به یک شکل و با یک استاندارد جهانی اعمال شود. این مسئله ممکن است در برخورد با جوامعی که ارزشها و هنجارهای متفاوت دارند، با چالشها و مقاومتها روبرو شود.
عدم تفکیک آزادی مثبت و منفی
در اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی به عنوان متن بدیهی و غیر قابل تردید فرض شده است، اما توضیح داده نشده است که مراد از این آزادی چیست. در این ماده بیشتر بر ارزش و اهمیت آزادی تأکید شده و تفکیک میان «آزادی مثبت» (توانایی تحقق خودمختاری) و «آزادی منفی» (رهایی از مداخله دیگران) را لحاظ نگردیده است.طبق ماده نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر «هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت، حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است». برحسب این ماده، بسیاری از حقوق اساسی که به این آزادی مربوط میشوند، در قالب آزادهای فردی قابل بحث است. در این راستا اعلامیه جهانی حقوق بشر به حقوقی مانند «حق آموزش» در ماده بیست و ششم و «حق بهداشت و رفاه» در ماده بیست و پنجم اشاره دارد که در قالب آزادی مثبت میگنجد. در متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، تفکیک روشنی میان آزادی مثبت و منفی قائل نمیشود و اعلامیه در متن مدعی است که به طور جامع به حقوق انسانی پرداخته است.
غفلت از تعارضهای درونی آزادی و حقوق بشر
در متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، فرض بر این است آزادی و حقوق بشر همیشه همسو هستند، اما در واقع میان برخی آزادیها و برخی حقوق ممکن است تعارضاتی پیش آید. از باب نمونه، آزادی بیان ممکن است با حق کرامت انسانی یا منع نفرتپراگنی در تضاد قرار گیرد. در اعلامیه حقوق بشر به این تعارضات پرداخته نشده و تصویر نسبتا ساده از هماهنگی میان آزادی و سایر حقوق ارایه کردهاست. بنابراین، حوزه تعارض میان آزادی و حقوق بشر در حیطههای متفاوت قابل بحث است.
تعارض میان آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی؛ یکی از تعارضهای درونی اصلی در اعلامیه حقوق بشر، تضاد میان آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی است. اعلامیه حقوق بشر بر آزادی فردی تأکید دارد، مانند «حق آزادی بیان» ماده نوزدهم و «حق آزادی تجمع» ماده بیستم. اما آزادیها میتوانند با مسئولیت اجتماعی و حفظ نظم عموی تعارض داشته باشند.
تعارض میان حقوق فردی و امنیت عمومی؛ منشور به حقوق فردی تأکید میکند، مانند «حق امنیت شخصی» ماده سوم و «حق برخورداری از محاکمه عادلانه» ماده دهم. دولتها این حقوق را در مواقع اضطراری یا بحران محدود میکنند تا امنیت عمومی حفظ شود. در چنین شرایطی، حقوق فردی قربانی حفظ نظم و امنیت عمومی میشود.
تعارض میان آزادیهای فردی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ برخی از مفاهیم اساسی حقوق بشر نیاز به دولتهای رفاهی و حمایت از حقوق اجتماعی دارند. در ماده بیست و پنجم اعلامیه حقوق بشر آمده است که «هر فرد حق برخوداری از یک استاندارد زندگی مناسب شامل غذا، پوشاک، مسکن و مراقبتهای پزشکی دارد».
تعارض میان حقوق فردی و فرهنگهای مختلف؛ شامل تفاوتهای فرهنگی و ارزشهای دینی است. برخی از مواد اعلامیه حقوق بشر با برخی باورهای فرهنگی و مذهبی در تضاد اند و به عنوان نمونه، در برخی جوامع ممکن است آزادی فردی مانند «آزادی دین» ماده هجدهم و «آزادی بیان» ماده نوزدهم در تضاد با ارزشهای مذهبی و سنتی قرار گیرد.
فقدان مسئله قدرت و شرایط تحقق آزادی
متن اعلامیه حقوق بشر، آزادی را صرفاً یک امر حقوقی و اخلاقی فرض میکند که با تصویب یک اعلامیه جهانی، چندین میثاق، کنوانسیونها و… تحقق مییابد. این در حالی است فلاسفهای همچون فوکو و مارکس باورمند هستند که آزادی «وابسته به ساختارهای قدرت و شرایط اجتماعی است». آنها چنین پرسش نمودهاند که «آیا آزادی در یک نظام سرمایهداری و یک نظام سوسیالیستی به یک معنی است؟ و آیا افراد تحت سلطهی اقتصادی و اجتماعی واقعا میتوانند از آزادی خود بهرهمند شوند» متن اعلامیه جهانی حقوق بشر به این مباحث کمتر توجه نکرده است. یکی از نقدهای مهم این است که اعلامیه جهانی حقوق بشر به موضوع «قدرت» و تأثیر آن بر آزادیها نپرداختهاست. قدرتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جوامع میتوانند تأثیر زیادی بر تحقق حقوق بشر و آزادیهای فردی بگذارند. در کشورهای استبدادی، دیکتاتوری یا حتی در برخی کشورهای دموکراتیک که با نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی روبهرو هستند.
آرمانگرایی افراطی و فقدان نگاه انتقادی
اعلامیه جهانی حقوق بشر، این سندی حقوقی را کامل و بینقض یاد میکند و آن را دارای «روح» میداند که با نقض برخی مفاد آن «جریحهدار» میشود. این نوع نگاه آرمانگرایانه و انتزاعی، پرسشهایی در باره اجرا حقوق، محدودیتهای آن و نیاز بازنگری انتقادی در آن را نادیده گرفتهاست. در این باره، کارل اشمیت نظریهپرداز حقوقی و سیاسی استدلال میکند «حقوق بشر گاهی به ابزاری برای قدرتهای مسلط تبدیل میشود، اما متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچگونه نگاه انتقادی به این موضوع ندارد. در ماده بیست و پنجم اعلامیه حقوق بشر آمدهاست «هر فرد حق برخوداری از یک استاندارد زندگی مناسب دارد که شامل غذا، پوشاک، مسکن و مراقبتهای پزشکی میشود». این هدف بسیار آرمانی است، اما در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه یا مناطقی که با بحران اقتصادی یا جنگ مواجه هستند، تأمین چنین حقوقی به طور عملی بسیار دشوار است. در نهایت، آرمانگرایی افراطی و فقدان انتقادی در اعلامیه حقوق بشر ممکن است موجب ایجاد شکاف میان هدفهای ایدهآل و واقعیتهای عملی در تحقق حقوق بشر شود.
بنابراین، آزادی از اصول بنیادین و به عنوان شاه بیت اعلامیه جهانی حقوق بشر شمرده میشود و به عنوان یکی از اصول بنیادین حقوق بشر، جایگاهی برجسته و غیر قابل انکا در اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد. اعلامیه حقوق بشر، آزادی فردی، آزادی بیان، آزادی مذهب و سایر حقوق اساسی را به رسمیت شناخته است.