عبدالبصیر مصباح
سلیبریتی یا سلبریتیگری از جمله مفاهیم نسبتا جدیدی است که با رشد رسانههای اجتماعی به شهرتش هرروز افزوده میشود. سلبریتیها کسانی هستند که توجه ما را به خصوصیات، دستاوردها و رفتارهای غیر عادی خود جلب میکنند. گیل استیور، به این باور است که «سلیبریتی در فضای رسانهای زندگی میکند و بدون گفتگو از آنها یا شایعات دربارهی آنها، شهرت یا سلبریتی وجود ندارد. کارن استرن هایمر، چنین تعریفی از سلبریتی دارد:« هرکسی که حداقل لازمی از غریبهها یا بیگانهها تماشایش کنند» و یا «کسی که نظر با معروفیتش معروف است» سلبریتی گفته میشود
اما حوزهی فعالیت سلبریتیها متفاوت است. عدهای در بخش سینما، شماری در حوزهی دین، بعضی در حیطهی سیاست و گروهی هم در گسترهای فرهنگ، سلبریتی بهشمار میروند.
تا اینجا، مباحث مربوط به سلیبریتی، رویکرد جهانی دارد و در همه گوشه و کنار دنیا در پلتفرمهای مختلف اجتماعی شاهد ظهور و زوال ستارگان شهرت هستیم.
اما در افغانستان گونهای دیگری از سلبریتی نیز وجود دارد که شاید در هیچ کشور دنیا سلبریتی با این شمایل بهچشم مان نخورد. به نظر نویسنده، این قماش سلبریتیها کسانی هستند که از خاستگاه اتنیکی و قومی بلند شده اند و «قوممداری» مایهی اصلی تشهیر آنان در فضای شبکههای اجتماعی افغانستان است.
جالب اینجاست که ستارههای شهرت در فضای مجازی افغانستان، قبل از اینکه در حیطهای هنر و فرهنگ و یا موسیقی و سیاست مشغول باشند، در حوزهی ناسیونالیزم قومی شدیدا فعال هستند و از این دریچه درآمد دارند، شبکهسازی میکنند و پروگرامهای شان را پیش میبرند.
ویژگیهای سلبریتیهای قومی:
بهطور کلی، سلبریتیها خصوصا از نوع قومی آن هرکاری میکنند تا بهچشم بیایند و در این راه از خیلی استانداردها عبور میکنند، برخی کدهای اخلاقی را نادیده میگیرند، و تلاش زیاد میکنند تا مورد توجه قرار بگیرند؛ چرا که در عصر حاضر کالا و چیزهای دیدهشدنی بیشمار است و «پدیدهی توجه» تبدیل به عنصر کمیاب شده است.
سلیبرتیهای قومی دارای ویژگیهای متفاوت و زیادی هست. در اینجا به مهمترینهای آن میپردازیم.
– چارچوبسازیهای قومی: این گروهها که تمایل زیاد به کسب شهرت و از این طریق میل به درآمد دارند، یکی از راههای رسیدن به اهداف شان را «چارچوب سازیهای قومی» شکل میدهد. آنها در اول، به هر پدیدهای از نظرگاه «قومیت» میبینند و سپس برای سرکوب و حمله بالای اقوام دیگر، چارچوبهای خاص زبانی میسازند. چارچوبهای زبانی استفاده از ادبیات مشخص برای تعیین هویت، گذشته و یا مردم وابسته به قوم مشخص است. این کار باعث میشود که یک قوم در یک چارچوب ایدئولوژیک خاص قرار داده شود و سپس براساس آن چارچوب مورد قضاوت قرار گیرد. از آنجاییکه تنور قومیت در میان عوام خیلی داغ است، شخص مورد نظر شهرت بسیار کسب میکند و تبدیل به سلبریتی میشود.
– برجستهسازی قومی: سلبرتیهای قومی برای آنکه زنجیرهای شهرت را حفظ و تقویت کنند و آمار مخاطبانشان را بازتولید کنند، خصوصیات اجتماعی و فرهنگی اقوام را با ادبیات نژادپرستانه، در قالب طنز و یا شوخی برجسته میسازند. بدون شک همه اقوام دارای ارزشها، فرهنگ و سنتهای مختص بهخود هستند و خیلی از سنتها و رسوم آنان به نقد و اصلاح نیاز دارند و این رسالت فرهنگی روشنفکران است که با نگاه انتقادی به این مسایل نگاه کنند و گفتمان مقابله با سنتهای ناپسند را نیز هر روز قویتر بسازند. اما مراد من این است که سلبریتیهای قومی با نگاه خاصی که دارند و به دنبل شهرت و تداوم این سلسله هستند، برای بقای شان، عناصر قومی را طوری برجستهسازی میکنند که نهتنها فرهنگ نقدگری ایجاد نمیشود؛ بلکه یک نوع نزاع قومی میان مخاطبان به راه انداخته میشود.
– حمله به اسطورهها: همه اقوام و نژادها در هرجای که باشند، پشت شان به یکسری اساطیر گرم است. اسطورهها، کهنالگوهای هستند که هویت یک جماعت را با گذشته آنها پیوند میزند و برای شان اصالت ایجاد میکند. مراد من در این نوشته، قضاوت در مورد اسطورهها و چگونگی آن نیست و علمی هم در این بخش ندارم. اما نکته که مورد توجه من است، حمله سلیبرتیها برای گرم شدن مباحثه و جدال بر اسطورههای اقوام است. آنها مستقیما با ادبیات نفرتپراکنانهای قومی به اسطورههای اقوام حملهور میشوند و به همدیگر توهین میکنند.
– نفرتپراکنیهای قومی: طی حداقل پنج سال اخیر، بزرگترین محتوای تولیدشده از سوی سلبریتیهای قومی افغانستان، پخش نفرت قومی بوده است. با اینکه این ستارگان هیچ محبوبیت در دلها ندارند، اما بهدلیل هویت قومی و وابستگی اتنیکی مردم را نشانه میروند، مورد توجه هستند و از شهرت برخوردار میشوند. اگرچه من فکر میکنم این شهرت منفی که همچون لکهی سیاه بر صورت بعضی سلیبریتیهای قومی مهر شده است، هیچگاهی پاک نخواهد شد و بااینکه آنان در جایگاه شهرت قرار بگیرند، هر روز از محبوبیت شان کاسته خواهد شد.
نتیجه: سلبریتیهای قومی یکی از عوامل رویارویی مردم و شکلگیری کینه در میان جوانان نسبت به اقوام دیگر است. این گروه، باعث میشوند که شیوهی ارتباطات اقوام روز به روز تغییر یابد و نوعی حمله و دفاع، اهانت و تهمت و در نهایت مناقشه میان اقوام مختلف در شبکههای مجازی و آهسته آهسته در فضای اجتماعی شکل بگیرد. با شکلگیری این روند، عمق شکاف قومی بیشتر شده و در نهایت به جنگهای قومی و گروهی دهه ۷۰ متصل میشویم.
سلبریتیهای قومی وجدان انسانی بسیار ضعیفی دارند و کدهای اخلاقی و حرمتهای اجتماعی برای آنان خیلی مهم نیست. بههمین دلیل آنها به تولید محتوای ناسیونالیستی همچنان ادامه میدهند، اما ما میتوانیم در شبکههای اجتماعی با آنها مقاله کنیم. نادیده گرفتن، فیدبک ندادن، پاسخ قاطع ارایه کردن، نگاه انسانی داشتن و در نهایت احترام به حقوق بشر میتواند بزرگترین پاسخ به سلبریتیهای قومی باشد. اول کوشش کنیم جز سلبریتیهای قومی نشویم و تحت تاثیر تبلیغات آنان قرار نگیریم و دوم تلاش کنیم علیه نفرتپراکنی قومی مقابله کنیم.