صفحه اصلیفرهنگ و هنرادبیاتیلدای بامیانی‌ها؛ با شکم گرسنه نمی‌شود لبخند زد و قصه خواند

یلدای بامیانی‌ها؛ با شکم گرسنه نمی‌شود لبخند زد و قصه خواند

بامیانی‌ها در گذشته‌های دور با امکاناتِ کم و در نبود برق، با روشن نمودن موشک «چراغ نفتی کوچک» دور سندلی جمع می‌شدند و یلدا را تجلیل می‌کردند. با توجه با اقلیم خشن مناطق مرکزی و بُرودت هوا، راه‌های مواصلاتی  این مناطق، در بسیاری اوقات بسته می شد و از انار و چهارمیوه خبری نبود. مردم به‌جای میوه، گَندم‌بریان می‌پختند و با قصه‌ها و افسانه‌های محلی، شب یلدا را تجلیل می کردند؛ قصه‌ی نجمان حلقی، حیدربیک و سمنبر، سیاه‌موی و جلالی از افسانه‌های مشهوری استند که در شب یلدا در مناطق مرکزی، توسط افسانه‌گویان روایت می‌شدند.

با توجه به محرومیت مناطق مرکزی و جغرافیای سرد و بسته‌ی این مناطق، شهروندان تحت هر شرایط و با امکانات ابتدایی، یلدا را تجلیل می‌کردند و با استفاده از این شب، دور هم می‌نشستند، لب‌خند می‌زدند، شعر می‌خواندند و قصه می‌گفتند. در کنار جشن یلدا در میان خانواده‌ها، طی سال‌ها گذشته، یلدا به‌صورت رسمی نیز برگزار می‌شد.

آخرین یلدای رسمی بامیانی‌ها

اما شب آخر قوس  ۱۳۹۹ آخرین شبی بود که توسط ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت بامیان، از یلدا به‌صورت رسمی تجلیل شد. مسوولان حکومتی، فعالان مدنی، نویسنده‌ها و شاعران این ولایت، در هُتل «نوربند قلاء» دور هم جمع شدند و با شعار «صلح و هم‌دیگر پذیری»، و با برگزاری شعرخوانی و اجرای موسیقی، شب یلدا را به‌صورت رسمی تجلیل کردند.

اما در سال ۱۴۰۰ و با روی کار آمدنِ طالبان، یلدا از بامیان رخت بَربست و تجلیل از آن کماکان کم‌رنگ شد. بی‌سرنوشتی، شدت فقر و محدودیت فرهنگی چله‌نشینی رسمی را از مردم گرفت؛ تا جایی که امسال از تجلیل یلدا در بامیان خبری نیست؛ حتی تعدادی که قبلا در این ولایت فعال بودند، در برگه‌ی فیسبوک خود از یلدا چیزی ننوشته اند.

یلدا؛ نمکی بر زخم شهروندان بامیانی

فقر مفرط و بیکاری، دل‌های شهروندان را پژمرده کرده است. حرف به‌جای کشیده که حس می‌شود، مردم به‌جای تجلیل از یلدا، به فکرِ پیدا کردن «لقمه نانی برای فردا» اند. شهروندان می‌گویند:«با شکم گرسنه نمی‌شود لبخند زد و قصه خواند».

عبدالله یکی از شهروندان که روی بازار کار می‌کند، چنین روایتی از یلدای امسال دارد:« سال‌های قبل وضعیت کاری بهتر بود و از شب یلدا به‌عنوان یک فرصت دورهمی استفاده می‌کردیم. چند لحظه می‌خندیدیم و قصه می‌گفتیم. اما امسال کار نیست و در آمد روزانه‌ای من از ۷۰ افغانی تجاوز نمی‌کند. من باید نفقه‌ی یک خانواده‌ای ۸ نفری را تامین کنم؛ امسال به فکر سیر نگهداشتن شکم فامیل‌ام هستم و خبری از تجلیل یلدا نیست».

محمد، باشنده‌ی دیگر این ولایت می‌گوید که در این هفته درآمد روزانه اش بیشتر از ۵۰ افغانی نبوده است و ۳۰ افغانی آن را صرف نانِ چاشت کرده است. وی چنین ادامه می‌دهد:«در این فصلِ سرما نتواسته‌ام زغال سنگ و چوب سوخت تهیه کنم. “نه در روی زمین از زندگانم و نه در زیر زمین از مردگان”؛ با این وضعیت چگونه یلدا را تجلیل کنم؟ پیش از این، یلدا شور و شوق خاص داشت و یک هفته قبل برای تجلیل از یلدا آمادگی می‌گرفتم. ولی فعلا فراموشش کرده ام».

از سوی دیگر، کسانی‌که رَمقی برای قصه‌خوانی و چله‌نشینی دارند، به‌دلیل اعمال محدودیت از سوی رژیم حاکم، نمی‌توانند به‌صورت رسمی از یلدا تجلیل کنند. به‌نظر می‌آید که یلدای امسال نمکی است بر زخم مردم مناطق مرکزی که به‌دلیل فقر، بیکاری و ناامیدی روان شان زخمی و پریشان گشته است؛ مردم که نه رمَق و نه آزادی تجلیل از یلدا را دارند.

گزارش: احمد بامیانی

ارسالی به رسانه‌ی پل‌سرخ

مطالب مرتبط

ترک پاسخ به دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

نوشته های دیگر

آخرین نظریات شما