صفحه اصلیدیاسپوراروایتنوشتن مرا قدرت‌مند می‌سازد

نوشتن مرا قدرت‌مند می‌سازد

فریبا، ماستر مطالعات زنان 

فضای وطنم از چندسالی به‌این سو دلگیر است. دروازه‌های مکاتب و دانشگاه بر روی هم‌نسلانم بسته شده است. زمینه‌ی کار از ما گرفته شده و زندگی بر ما سخت می‌گذرد. 

در این هوای مه‌آلود سیاسی، حفظ روحیه‌ی شاد و قدرتمند مهم و سخت است. اگر قدرت‌مان را حفظ نکنیم و در برابر تحولات زن‌ستیزانه، مقاومت نکنیم؛ ضعیف‌تر و پامال می‌شویم. 

من فکر می‌کنم راه‌هایی زیادی برای مقابله وجود دارد. یکی از آن‌ها، نوشتن است. نوشتن می‌تواند ما را قدرت‌مند نگه‌دارد. 

نوشتن ابزاری است برای بیان و تقویت قدرت، تا به توانایی‌های خود پی ببریم. من نوشتن را به‌عنوان یک ابزار برای تقویت و افزایش قدرت درونی خود می‌دانم. از طریق نوشتن، افکار خود را سازمان ‌دهی می‌کنم و به خودآگاهی می‌رسم و در نتیجه احساس قدرت بیشتری می‌کنم‌.

اما چگونه نوشتن مرا قدرت‌مند می‌سازد؟

نوشتن ابزاری است برای بیان احساسات، حقایق و یا آن‌چه را که نمی‌توان به‌سادگی به‌زبان آورد. زمانی‌که ما از تجربیات، عواطف ‌و دیدگاه های مان می نویسیم، آن‌هم در جامعه‌ی که صدای زنان کمتر شنیده می شود، این خود نماد توانمندی درونی و روشن بودن ذهن زن است. 

نوشتن زنان را هدفمند می سازد. اعتماد به‌نفس آنان را بالا می برد، صاحب برنامه‌های منظم می‌کند و در بهبود مهارت‌های ارتباطی کمک می‌کند. یک زن قوی نیاز به نوشتن دارد. 

در تاریخ فرهنگی و سیاسی، زنان زیادی می‌بینیم که به‌نوشتن پناه برده اند و تغییر ایجاد کرده اند. بسیاری از زنان نویسنده، از طریق آثارشان به‌دنبال ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی برای احقاق حقوق شان مثل برابری جنسیتی، از بین رفتن خشونت و تقویت نظام خانواده بوده اند که در این زمینه موفق نیز بوده اند.

ما در ادبیات کهن در هر فرهنگی، زنانی را داریم که بسیار موفق بوده و نقش مهمی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایفا نموده اند. مضامین و آثار آن‌ها بی‌نهایت تاثیرگذار بوده است. در تاریخ ادبیات جهان، زنان برجسته زیادی داریم که با آثار خود مرز های ادبیات را گسترش دادند. من با نوشتن در رسانه‌ها، از آن‌ها الگو می‌گیرم. 

چه‌ چالش‌های در این عرصه وجود دارد؟ 

فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موانع بزرگی در برابر رشد و قدرت‌یابی زنان است. از طرف دیگر، تبعیض جنسیتی در برابر این عرصه، نقش به‌سزا و برجسته‌ی دارد. قضاوت‌های اجتماعی و کمبود حمایت روحی از جانب دوستان و خانواده، از جمله موانعی روشن دیگری است که می‌توان نام برد. 

چه چیزی حس نوشتن را در وجود من ایجاد می‌کند؟

زمانیکه بسیار خرد بودم، به نوشتن خاطرات روزانه آغاز نمودم، درست زمانیکه برادر بزرگم که استاد دانشگاه است، برایم کتاب‌های قصه می آورد. گاهی باهم می‌خواندیم و زمانی با یک شوق وصف‌ناشدنی، تمامش می‌کردم. این خواندن‌های باهمی، کم کم علاقه به نوشتن را در وجود من احیا کرد. من علاقه به نوشتن را در وجودم دیدم.

شاید بپرسید که با اوضاع فعلی جامعه‌ی افغانستان، چه چیزی سبب می شود که بنویسم؟ 

امید به آینده و تغییر، بیشتر از هرچیزی مرا به نوشتن وادار می‌کند. من با همه شکست و ریخت‌ها، سختی‌ها و بدبختی‌های که بر زنان کشورم، حاکم است؛ به آینده‌ی روشن امیدوارم. این امید، جرقه‌ی نوشتن را در وجود من ایجاد می‌کند. هرازگاهی می‌نویسم و با دوستان و خانواده ام در میان می‌گذارم.

شاید باورتان نشود، برادرم برایم الهام‌بخش لحظات سخت زندگی بوده است. او همیشه معلم من خواهد بود. خواهرم به این دلیل که او گاهی به نوشته‌هایم گوش می دهد، مرا بیش‌تر تقویت می‌کند. من دردهای یک دختر افغانستانی را در قالب یک متن احساسی می‌نویسم و برای او می‌خوانم. 

من از راه دور، تلفنی با او صحبت می‌کنم. او می گوید: «من هم می‌خواهم مثل تو بنویسم». این حرف او برای ادامه دادن به من الهام‌ می‌بخشد و چراغ امیدی است که روشنم می دارد.

خواهر کوچک من نیز از تحصیل محروم است؛ اما من و او ناامید نشده ایم. 

باید بنویسیم، تا فراموش نشویم

حالا که «قافله‌ی تاریخ» برعکس شده است، باید خود مان را در خاطرات انسان‌ها حک کنیم. هرنوع حرکت فرهنگی و مدنی، در این راه کمک کننده است. بازهم به تاکید می‌گویم، ما دختران افغانستان باید از «زنان پیشگام در ادبیات و هنر» الگو بگیریم. اوضاع و احوال و روزگار سخت مان را بنویسیم، از قدرت زنان در برابر این سختی‌ها یاد کنیم و برای تغییر کار کنیم. من گاهی می‌اندیشم که در جامعه‌ی مردسالار افغانستان، اگر صدای مان را بلند نکنیم، شاید فراموش شویم. ما باید راوی خودمان باشیم. آنگونه که می‌خواهیم و آنطور که لازم است. 

مطالب مرتبط

ترک پاسخ به دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

نوشته های دیگر

آخرین نظریات شما