صفحه اصلیدیاسپوراروایتروایت زنان ورسی از نمدبافی؛ مبارزه با سختی‌ و تولید هنر دستی

روایت زنان ورسی از نمدبافی؛ مبارزه با سختی‌ و تولید هنر دستی

گزارش‌گر: فرشته سجادی

در دل روستاهای دوردست و سرد ولسوالی ورس بامیان، زنان با دستان خود اثر هنری می‌آفرینند که به آن نمد می‌گوییم. نمد، فرشی از جنس پشم گوسفند است که تولید آن مرحله‌های سخت و دیدنی را به‌همراه دارد. نمدبافی، این هنر باستانی، نه‌تنها نماد سنت‌های کهن؛ بلکه نمایان‌گر تلاش و امید در زندگی روزمره‌ی زنان چجین، شیوقل، لیگان و تخت ورس است. هر قطعه نمد گویا سفری از پشم ساده‌ی گوسفندان تا خلق یک اثر هنری گرم و نرم و زیبا است. اما در میان قریه‌های ورس، لیگان نامی‌تر از دیگر ساحات برای تولید «نمد ورسی» است؛ فرشی که استحکام، مقاومت، زیبایی و مشتری خاص خود را در افغانستان و جهان دارد. 

اما نمدهای ورسی چگونه ساخته می‌شوند، چه چیزی «نمد ورس» را در میان فرش‌های دستی و صنعتی جهان، ممتاز کرده است و زنان این ولسوالی چگونه و با چه زحماتی نمد تولید می‌کنند؟ گویا داستان ساختن نمد ورس، به افسانه‌ی می‌ماند که از آغاز تا انجام خواندنی و شنیدنیاست. 

آغاز داستان

نمدبافی از دل طبیعت آغاز می‌شود. زنان، پشم گوسفندان را پس از قیچی‌زدن، جمع‌آوری می‌کنند. این پشم‌ها که گویی رایحه‌ی دشت‌ها و کوه‌های سرد و برف‌گیر هزاره‌جات را با خود دارند، نخستین ماده خام برای آغاز این هنر دستی زنانه در قلب افغانستان است. زنان روستایی، پشم‌های گوسفند را مثل گنجینه‌ای گران‌بها جمع می‌کنند و تا فصل پاییز که اوج زمان نمدبافی است، در انتظار می‌نشینند. 

حسنیه زنی است که از شش سال به‌این سو، تولید نمد دارد. او گاهی برای خودش و زمانی هم برای دوستان و مشتریانش نمد تولید می‌کند. به گفته‌ی این خانم 42 ساله، در تولید نمده سه نوع نیرو ضرورت است؛ مردان در وقت قیچی کردن گوسفندان، زنان در وقت شستن پشم‌ها، و زنانی هم در وقت مالیدن و ساختن نمد.

روایت حسنیه از ساختن نمد چنین است:« پیش از اینکه گوسپندان د کوه روان کنیم، دانه دانه کل می‌کنیم. حداقل دو نفر باید باشند تا یک گوسفند را کل کنند. یکی برای قیچی مال‌کلی (برای ترش موی گوسفندان) و دیگری برای بستن و محکم گرفتن پاهای گوسفندان». 

حسنیه از 40 راس گوسفند که شوهرش آن‌را خریداری کرده است، پشم هنگفتی جمع و جور می‌کند و در انتظار فصل خزان می‌نشیند تا زمان ساختن نمد ورس فرا برسد. 

شست‌وشوی پشم؛ آغاز خلق هنر دستی

زنان ورسی پشم‌های گوسفند را در آب چشمه‌های سرد لیگان، شیوقل و یا تخت شست‌وشو می‌دهند. این آب‌ها که از اعماق کوه‌های بلند هندوکش و بابا سرچشمه می‌گیرند، غبارها و آلودگی‌های پشم را از ریشه می‌زدایند و به آن‌ها روح تازه می‌بخشند. شست‌وشوی پشم‌ها در میان آب‌های زلال چشمه‌ای، از یک‌طرف غبار روزگار را از دل زنان زخم خورده‌ی ورس پاک می‌کند و از سوی دیگر، باعث می‌شود که آن‌ها یک اثر هنری زیبا، دیدنی و خریدنی خلق می‌کنند.

حسنیه می‌گوید:« هرسال چند بوجی پشم جمع می‌‌شود. پشم‌ها در اول پاک نیستند؛ ما باید ستره کنیم. خوب بشوییم و بکوبیم تا خاک‌ها و غبارهایش به‌کلی بتکد. ما دو سه نفر می‌شویم و پشم‌ها را لب چشمه یا لب دریا می‌بریم و می‌شوییم». 

هوای بهاری و زیبایی نور خورشید 

آن‌ها در مرحله‌ی سوم قرار می‌گیرند؛ مرحله‌ای که پشم‌ها را برای خشکاندن در زیر نور مستقیم خورشید در دل تپه‌های خاکی و آفتاب‌گیر ورس هموار می‌کنند. ورس در فصل پاییز نه چنان سرد است که نتوان گشت و گذار کرد و نه چنان گرم است که خستگی وجودت را فرا گیرد. در میان بادهای نسبتا ملایم پاییزی هزاره‌جات، در دل تپه‌های که نبات‌های خودرو هنوز به زندگی ادامه می‌دهند، گستراندن پشم‌های شسته و رفته‌ی گوسفندان، زیبایی و لذت خاصی برای زنان ورسی دارد. 

این لحظه‌ای است که آنان باهم گفت‌وگو می‌کنند، از زندگی، سختی، فرزندان و قریه حرف می‌زنند. 

آمادگی برای ایجاد یک طرح زیبا

زنان ورسی پس از خشک‌شدن پشم که حد اقل سه تا چهار روز را دربر می‌گیرد، آن را مرتب می‌کند. این ترتیب‌دهی باعث جدا شدن گره‌های پشم و موهای اضافی آن است. زنان با دقت زیاد، پشم‌ها را به تکه‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کنند و با زحمت زیاد آن‌را یک‌دست می‌سازند. این یک‌سان سازی، پروسه‌ی نسبتا سخت و حوصله‌گیری است که زنان ورسی به آن عادت کرده اند. گویا این مرحله شبیه به آماده‌کردن بوم نقاشی است که قرار است طرحی زیبا روی آن نقش ببندد.

پهن کردن پشم؛ چیدمان اولیه

معمولا یک زن در میان زن‌ها دیگر، استادتر و هنرمندتر است. او با اطلاعات، ریزه‌بینی و دقت که دارد، چیدمان خاصی را می‌خواهد ایجاد کند و به‌این صورت، پشم‌ها را به‌صورت لایه‌لایه روی زمینی صاف بر روی یک فرش دیگر مانند گلیم یا فرش پلاستیکی بزرگ، پهن می‌کند. 

حسنیه از این چیدمان با چنین ادبیاتی سخن می‌گوید:«پشم‌های گوسفند را باید به اندازه (مشخص) پهلوی هم بگذارم. رنگ ها را به دقت انتخاب کنم تا یک گل یا نقشه خوب در آخر به‌دست بیاید. پشم‌ها برابر باید چیده شوند؛ تا نمد برابر تولید شود».

منظور حسنیه این است که چیدمان نمد طوری در نظر گرفته شود تا ضخامت فرش در تمام ابعاد آن، یکسان باشد. بنابراین او باید، هر لایه را به دقت قرار دهد تا نمدی ضخیم و مقاوم شکل بگیرد. 

به‌نظر می‌‌رسد که ساختن نمد در این مرحله، شبیه یا نزدیک به تولید یک اثر هنری است که خلاقیت، زیبایی، تلاش و ریزه‌بینی را در درون خود دارد. به‌همین خاطر است که حسنیه در این مرحله از خلاقیت خود بهره می‌برد و طرح‌ها و نقش‌هایی ساده؛ اما پرمعنا را در ذهن خود تصور می‌کند. او گاهی از دخترش که متعلم مکتب بوده است و اکنون محروم از فضای تعلیمی است، در ساختن یک طرح نمدی، کمک می‌گیرد. 

تولد نمد؛ خلق یک اثر هنری زنانه 

وقتی چیدمان نمد شکل گرفت، زنان دیگر محله باید دیگ‌های بزرگ محله را پر از آب جوش کنند و آماده خلق یک اثر هنری باشند. برای تولید یک نمد چهارمتره حد اقل دو دیگ بزرگ پر از آب جوش نیاز است. 

حسنیه از این مرحله چنین روایتی دارد:« چهار پنج نفری که از قریه‌ی ما استند، می‌آیند و در جور کردن نمد؛ سهم می‌گیرند. هرکدام یک‌یک آفتابه‌ یا کدام وسیله دیگر را می‌گیرند و بالای نمد آب‌جوش پاش می‌دهند».

مرحله‌ی خیس‌سازی نمد با آب‌جوش زمان زیادی نمی‌گیرد. زنان قریه معمولا دو دیگ آب جوش را بالای پشم‌های که در یک چیدمان خاص قرار گرفته اند، می‌ریزند و بالای آن نوعی از علف خاص که در کوه‌های ورس به‌صورت خودرو رشد می‌کنند، نیز می‌پاشند. 

سپس زنان با دستان و پاهای خود شروع به فشردن و مالیدن پشم‌ها می‌کنند. این حرکت‌های هماهنگ و موزون، گرما و استحکام خاصی به نمد می‌بخشد. صدای فشردن پشم‌ها، گویی موسیقی آرامی است که با دستان زنان نواخته می‌شود.

زنان قریه نمد خیس شده که را وزن بلندی دارد، باید از داخل اتاق در فضای بیرون به‌صورت دسته‌جمعی انتقال دهند. ریسمانی طویلی در اطراف نمد می‌بندند و تحت نظر راهنما که در این داستان حسنیه خانم است، نمد را به بیرون بالای یک فرشی از نهال‌های وطنی که به آن «چیله» می‌گویند، انتقال می‌دهند. 

این مرحله، نمادین، زحمت‌آور و در عین حال نهایی است. زنان باید به‌صورت جمعی و با یک صدا، نمد خیس‌شده را با دقت لوله کنند و و سپس در زیر دست و پای شان، بغلتانند و بفشارند. این غلتاندن و فشردن و حرکت و سکون که معمولا با دست‌ها و ساق‌های دست تا آرنج زنانه صورت می‌گیرد، همچنان طی یک روز دوام می‌یابد. زنان که این کار سنگین را انجام می‌دهند، از یک‌طرف رنج‌های دیار سردسیر و برف‌گیر و عقب‌مانده‌ی هزاره‌جات را فرافکنی می‌کنند و از سوی دیگر، عشق و آرزوهای‌‌شان را در قالب نمد می‌بافند و به‌نمایش می‌گذارند.

در این مرحله، نمد کم‌کم به شکلی نهایی خود نزدیک می‌شود و سفر پایان می‌یابد. 

زنان خسته و کوفته، نمدهای تازه‌بافته‌شده را در زیر آفتاب پاییزی می‌گذارند تا آب‌های که بر بدن نمد جاری شده اند، کاملا جدا شوند. نمد؛ آنچه روزی پشم ساده‌ای بود، به فرشی گرم و مقاوم تبدیل می‌شود و خانه‌ها را زینت می‌بخشد و زندگی را در گوشه و کنار دنیا گرم نگه می‌دارد. به‌نظر می‌رسد که وقتی زنان ورسی نمد را تولید می‌کنند، بخشی از وجود شان را در آن باقی می‌گذارند. 

این داستان نشان‌گر آن است که داستان تولید نمد در روستاهای ولسوالی ورس، قصه‌ای از هنر، تلاش و عشق زنان در دورترین نقاط مرکزی افغانستان است. تولید نمد با این سختی و زیبایی‌اش، نشان‌دهنده‌ی قدرت و خلاقیت زنانی است که با وجود همه چالش‌ها، با عشق زندگی می‌کنند و آینده‌ای بهتر را می‌آفرینند.

نمد به‌عنوان تنها درآمد زنان ورسی

اما این صنعت دستی، تنها درآمد زنان ورسی به‌شمار می‌رود. طبق گزارش‌های اولیه، دست‌کم 750 زن در ولسوالی ورس، به‌صورت مستقیم در نمدبافی مشغول هستند و این صنعت پیر، حد اقل 40 درصد از درآمد سالانه‌ی تعداد اندکی از خانواده‌ها را تشکیل می‌دهد. 

با همه آن‌ها، حسنیه می‌گوید:« فعلا مشتری کم داریم. اگر مشتری باشد، یک نمد متوسط را چهار هزار افغانی می‌فروشیم. نمدهای بزرگ‌تر و با کیفیت تا هشت هزار افغانی هم فروخته می‌شوند».

به‌هر روی، به‌نظر می‌رسد به‌دلیل نبود درآمد، نبود زمینه‌های کار و ناامیدی جامعه اشتیاق خرید نمد در میان مردم نسبت به‌سال‌های گذشته کمتر شده است. اما با همه‌ی این‌ها، نمد صنعت دستی است که در افغانستان و جهان جایگاهش را دارد.

 

مطالب مرتبط

نوشته های دیگر

آخرین نظریات شما