بعد از گرم شدن تنور جنگ میان ایران و اسرائیل، این روزها نبرد گسترده ای در دنیای رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی در حمایت و یا مذمت طرفهای درگیر جریان دارد. اکنون در کنار فرماندهان جنگ و حملههای موشکی، نشانههای رسانهای «واژهها، تصویرها و دیگر عناصر بصری»، با خلق روایتها و تغییر اذهان عمومی، در تلاش تغییر مسیر جنگ هستند.
نویسنده از روز شروع درگیریها میان دو طرف، رسانههای جریان اصلی را تعقیب کرده است. گزاف نیست اگر گفته شود که در پیوند به تنشهای خونین میان دو دولت، گزارش و یا تحلیل بیطرفانهای که چشمانداز دقیق، عینی و غیرجانبدارانه از این جنگ ارایه کند، بهندرت تولید و نشر شده است. باتوجه به سوگیریهایی مطبوعات در جهان امروز، اکثریت مطلق اطلاعات، در یک چارچوب معنایی خاص با یک روایت معین از این جنگ منتشر شده اند و حقایق بسیار مرتبط به این حوادث در دو کشور، عامدانه و یا ناآگاهانه در زیر غبار عوامل و بروکراسی رسانهای، از چشمها پنهان مانده اند.
حال، پرسش این است که رسانههای جهان چگونه و با چه سازوکارهای تاکتیکی، معنایی و تکنولوژیکی، روایتهای بهخصوصی از این جنگ و یا جنگهای دیگر به خورد مخاطبان میدهند؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است به مفاهیمی اشاره شود که در فهم موضوع مخاطب را کمک میکند و مساله سوگیری رسانهها در پیوند به تحولات سیاسی و نظامی جهانی را نشانه میرود.
چارچوببندی: خیلیها فکر میکنند که هرآنچه در رسانهها منتشر میشوند، «حقیقت محض» است، اما برخلاف تصور غالب، مطبوعات تنها انتقالدهنده ویا بازتابدهندۀ واقعیتها و رویدادها نیستند، بلکه بهطور نظاممند و مستمر با بهکارگیری چارچوببندیهای معنایی خاص، در تولید معنای خاص از رویداد مورد نظر در ذهن مخاطب، مشارکت دارند. میشل فوکو به این باور است که رسانهها بخشی از «رژیم حقیقت» اند؛ به اینمعنا که انتقال اطلاعات در درون چارچوببندیهای کلامی، گفتمانهایی را پیشکش میکند که تعیین کنندۀ «واقعیت» در ذهن مخاطبان است. اما این گفتمانها در شرایط جنگ، تاثیرگذاری بیشتری پیدا میکنند. برای مثال، میان مفاهیم «حمله پیشگیرانه»، «بیثباتسازی»، «تهدید» و «واکنش» از منظر معنایی، خصوصا در کانتکست خبر تفاوت خیلی زیادی وجود دارد. این تفاوتها بهچشم نمیآیند، اما از نظر روانی، روی عمق نگاه مخاطبان تاثیر میگذارد.
سوگیری: اگر سادهسازی کنیم، سوگیری رسانهای فرایندی است که رسانهها با سازماندهی اطلاعات (در قالب تصاویر، کلمات و عبارات) و برجستهسازی رویدادها، یک دیدگاه را تقویت و روایت دیگر را تضعیف میکنند. رابرت ام. انتمن (2007) میگوید این پدیده نهتنها از طریق جهتگیریهای سیاسی، بلکه از طریق عوامل ساختاری مانند منافع اقتصادی، سیاستهای تحریریه و فشارهای فرهنگی شکل میگیرد. سوگیری، در پوشش درگیریهای بینالمللی، میتواند موجب شکلگیری ادراک نابرابر و مشروعسازی یک جانبه خشونت یا مظلومیت شود. اما سوگیریها در مطبوعات گاها دارای ابزارهای پنهان اند که برای مخاطب آشکار نمیشوند و صرفا استفادهکنندگان آگاه رسانهها از آن سر درمیآورند. گاهی اوقات رسانهها، از یک رویداد مهم برخی اطلاعات را بهصورت گزینشی حذف میکنند و در ارایه ارقام و آمار، دقت و عینیت را در نظر نمیگیرند.
سکوت معنادار: سکوت رسانهها در پیوند به حوادث؛ خصوصا رویدادهای که ارزشهای خبری را در درون نهفته دارند، نیز حاکی از سوگیری رسانهها و حمایت از یک جریان، نظام و یا کلکسیون سیاسی خاص است. گاهی اوقات، سکوت بهمعنی جانبداری است. در تحولات سیاسی-امنیتی اخیر در خاور میانه، رسانههای که سکوت کرده اند و بهصورت گزینشی عمل میکنند، کمتر از رسانههای که اطلاعات را جانبدارانه نشر میکنند، نیستند.
ایدئولوژی: این از همه مهمتر است، چرا که تمامی روایتها، سکوتها و چارچوببندیها در خدمت یک گفتمان قرار میگیرد؛ و آن ایدئولوژی است که رسانه را حمایت و برایش مسیر تعیین میکند. ایدئولوژیهای سیاسی، مذهبی، قومی و یا نژادی (چه در سطح ملی و چه در مقیاس جهانی» بهعنوان رهبران و پشتوانههای رسانهها هستند. درواقع، در جهان امروز رسانههای بدون ایدوئولوژی یا نیستند و یا بهچشم نمیآیند. در اصل، روایتها بهنمایندگی از ایدئولوژیها باهم میجنگند، روبهرو میشوند و یکدیگر را سرکوب میکنند. در تنشهای اخیر میان دو کشور، دو ایدئولوژی در برابر هم قرار گرفته اند و رسانههای خاص در حمایت از این دو طرز نگاه، در چینش، پالایش و رسانش اطلاعات و بازتولید گفتمان مورد نظر، یکی بیش از دیگری تلاش میکنند.
مشروعیتسازی: همین ایدئولوژی است که «مشروعیت» و «پذیرش» را بهدنبال میآورد. رسانههای تحت سلطهٔ ایدئولوژیهای خاص، اقدامهای مورد حمایت شان را با نیرنگهای گوناگون «در قالب نشانههای کلامی» و «بصری» موجه جلوه میدهند و در نهایت مشروع میسازند.
نتیجهگیری
ما در عصری بهسر میبریم که بیطرفی رسانهای وجود ندارد. از آنجاییکه مطبوعات زبان گویایی ایدئولوژیها هستند، نمیتوانند صد در صد معیارهای اخلاق حرفهای روزنامهنگاری را رعایت کنند. رسانههای بازرگانی نیز تحت تاثیر شرکتهای بزرگ در مقیاس کشورها و جهان، بهطور واقعی آزادی عمل ندارند. بههمین خاطر، روایتهای رسانهها براساس مدلها و برنامههای از قبل تعیین شده، در یک سازوکار زبانی، تکنولوژیک و ایدئولوژیک خاص منتشر میشوند. جان گپ این است که ما باید خردمندانه و منتقدانه اخبار را به خوانش بگیریم و فکر نکنیم که آنچه در مطبوعات رخ میدهد، دقیقا همانچیزی است که در جامعه رخ داده است. در حالیکه آنچه نشر شده است، شاید بخشی از واقعیت، گوشهٔ از رویداد و یا بازنمایی فریبندهٔ همان حادثه باشد. هر زمانیکه فریب پایگاههای خبرپراکنی را نخوردیم، میتوانیم تصمیم درست وموضع دقیق بگیریم، در غیر آن، تصمیمها و عملکردهای ما براساس اطلاعات تحریف شدهای است که از رسانهها بهدست میآوریم.