بامداد یکشنبه، دوم سپتامبر ۲۰۲۵، زلزلهای به بزرگی ۶ ریشتر ولایت کنر و مناطق اطراف جلالآباد را لرزاند. بر اساس آمار رسمی حکومت طالبان، بیش از ۱۴۰۰ نفر کشته و بیش از سه هزار نفر زخمی شدند، و هزاران خانه به کلی ویران گشت.
اما این رویداد تنها یک حادثه زمینشناختی نبود؛ بلکه از ابعاد مختلف انسانی، اجتماعی و ارتباطی قابل بررسی است. اینکه خانوادههای بیپناه چطور بستگان شان را از دست دادند و چه تبعاتی برای کودکان یتیم، زنان و یا مردان میگذارد، از نظر انسانی بسیار دردناک است و نیاز به برنامهریزی برای آینده دارد. اما نکتهی در پیوند به این زمین لرزه تاهنوز به آن توجه نشده، بعد ارتباطی رویداد است. این تراژدی در واقع یک آزمونی پیچیده برای ارتباطات بحران در افغانستان بود، چرا که انتقال اطلاعات دقیق و همهجانبه، مدیریت شایعات در میان مردم و جلب توجه امدادگران و حامیان حوادث طبیعی بههمان اندازه مهم بود و است که نجات جان زیر آوارشدگان. اما مطالعه نویسنده نشان می دهد که این بعد داستان کمتر برجسته شد و ماهنوز در یک خلای نیم بند اطلاعاتی و ارتباطی در پیوند به این رویداد قرار داریم.
ارتباطات بحران چیست؟
در ادبیات علمی، «ارتباطات بحران» به مجموعهای از راهبردها و فرآیندها برای جمعآوری، پردازش، و انتقال اطلاعات در شرایط اضطراری اطلاق میشود، با هدف کاهش خسارات انسانی، ایجاد هماهنگی و جلوگیری از شایعات.
یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی، در نظریه «عقلانیت ارتباطی» بر اهمیت گفتوگوی آزاد و شفاف میان کنشگران اجتماعی تأکید میکند. از نظر او، ارتباط در بحران صرفاً تبادل داده نیست، بلکه سازوکاری برای ایجاد فهم متقابل و اعتماد عمومی است.
مانوئل کاستلز، جامعهشناس اسپانیایی، در نظریه «جامعه شبکهای» بحران را در بستر قدرت شبکهها تحلیل میکند: کسانی که کانالهای ارتباطی را کنترل میکنند، در عمل قدرت شکلدهی به واقعیت اجتماعی را نیز در دست دارند. این مسئله در شرایط بحران اهمیتی دوچندان پیدا میکند، زیرا روایت مسلط میتواند مسیر کمکها، جهتگیری افکار عمومی، و حتی رفتار بازماندگان را تعیین کند.
تحلیل ارتباطات بحران در زلزله کنر و جلالآباد
باتوجه به تعریف که صورت گرفت، میتوانیم روند ارتباطات بحران در زمین لرزه این دو ولایت را بهخوبی تحلیل کنیم. ما میتوانیم یک تصویر روشن از بعد ارتباطی این رویداد المناک بهدست آوریم و در نهایت به این نتیجه برسیم که زلزله کنر و جلالآباد از منظر رسانهای چقدر دقیق بازتاب یافته است، روایت منتشر شده، چقدر با اصل حادثه هماهنگ بوده و در مدیریت اخبار و اطلاعات تا چه توجه امدادگران جلب شده است. در یک نگاه کلی میتوان گفت که چهار مساله مهم و بنیادی در روایت این زلزله بر رسانهها تاثیر داشته است. این چهار فاکتور را میتوان چنین خلاصه تحلیل کرد:
محدودیتهای زیرساختی ارتباطی
کوهستانی بودن منطقه و مسدود شدن جادهها دسترسی زمینی به بسیاری از روستاها را غیرممکن کرده است. در این شرایط، بالگردها تنها پل فیزیکی میان مردم آسیبدیده و ناظران بوده است و شبکههای اجتماعی و رسانههای محلی تنها پل اطلاعاتی بودند میان جمعیت زیرآوار و دیگر جهانیان بوده است.
اما سطح دسترسی و فراگیری انترنت در همه مناطق یکسان نیست و این نابرابری باعث شده است که بخشهایی از مناطق عملاً از شبکه اطلاعاتی خارج بمانند. علمای ارتباطی این وضعیت را «شکاف دیجیتال؛ یعنی نابرابری در دسترسی به اینترنت و ابزارهای ارتباطی عنوان میکنند. بعضی دانشمنان مانند کاستلز این وضعیت را «حاشیهنشینی ارتباطی» مینامد، وضعیتی که در آن بخشی از جامعه حتی در عصر ارتباطات، به لحاظ اطلاعاتی منزوی میشود.
تمرکز قدرت اطلاعاتی
اطلاعرسانی رسمی عمدتاً از سوی مقامات گروه حاکم صورت گرفته است. اگرچه این تمرکز موجب یکپارچگی روایت گردید و شاید در برخی موارد بر شایعهها غلبه کرده باشد، اما همزمان، محدودیتهایی در شفافیت و امکان راستیآزمایی دادهها ایجاد کرده است. به بیان دیگر، در انتقال و انتشارات اطلاعات عملا با یک نوع تکصدایی مواجه هستیم. در چنین شرایطی، رسانههای بینالمللی با موانع دسترسی میدانی و محدودیت منابع خبری روبهرو شدند و مواجه هستند.
ابعاد جنسیتی در ارتباطات بحران
گزارشها حاکی از آن است که کمبود زنان امدادگر مانع امدادرسانی مؤثر به زنان مجروح شده است. این مسئله، علاوه بر اثرات انسانی، یک مشکل ارتباطی نیز ایجاد کرده است. فقدان کانالها و منابع ارتباطی امن و مستقیم برای شناسایی نیازهای خاص زنان و کودکان در مناطق زلزله زده یکی از این مشکلات بهشمار میرود.
دیپلماسی بحران و ارتباطات بینالمللی
تماسهای فوری با کشورهای دیگر نمونهای از «ارتباطات بحران» است که تاحدی انجام گرفت که محور آن را پیامهای رسمی به منظور جلب کمکهای مالی و لجستیکی تشکیل می دهد؛ اما سرعت و شفافیت در روند کمکنها، به شدت وابسته به اعتبار بینالمللی و روابط دیپلماتیک حاکمیت موجود وابسته است.
شایعات و خلای اطلاعاتی
پس از وقوع زلزله، تصاویری بهسرعت در شبکههای اجتماعی دست بهدست شد که بهعنوان عکسهای مربوط به خرابیهای این زلزله منتشر شدند. این درحالی است که این عکسها توسط برخی ابزارها شناسایی شدند و مشخص شد که توسط هوش مصنوعی ساخته شده اند. در ساعات اولیه پس از زلزله، به سبب کوهستانی بودن مناطق زلزله زده که راههای منتهی به آنها دشوار است، امکان حضور خبرنگاران در محل سخت بود. این خلای اطلاعاتی زمینهساز انتشار تصاویر جعلی و شایعات در فضای مجازی شد.
درسهایی که باید از این شرایط بیاموزیم
زلزله کنر و جلالآباد نشان داد که مدیریت بحران بدون مدیریت ارتباطات، ناکافی و ناقص است. البته این نخستین تجربه در کشور نیست، بلکه در سالهای گذشته خسارات انسانی، مالی و جانی بسیار گستردهای در اثر بلاهای طبیعی بر مردم هرات، بغلان و سایر ولایتها وارد شد. این تجربهها به ما درسهایی میدهد که خیلی مهم هستند. در این میان، درسهای که در حوزه ارتباطات میتوانیم بگیریم اینها هستند:
- ایجاد سامانههای هشدار سریع محلی
هشدارهای زلزله باید به زبانهای محلی، از طریق پیامک، رادیو، و شبکههای اجتماعی محلی منتشر شوند. - آموزش جوامع محلی
مردم باید بیاموزند که چگونه اطلاعات دقیق و بهموقع را در بحرانها منتقل کنند و از شایعهپراکنی پرهیز نمایند. - تقویت رسانههای مستقل و چندصدایی
پوشش آزاد و چندجانبه بحران، هم شفافیت را بالا میبرد و هم امکان تحلیل بهتر و جلب کمکهای خارجی را فراهم میکند. - حساسیت جنسیتی در طراحی ارتباطات بحران
حضور تیمهای امدادی مختلط و امکان گفتوگو مستقیم با زنان و کودکان باید بخشی از برنامه باشد. - گسترش ارتباطات بینالمللی بحران
ایجاد پروتکلهای ارتباطی سریع با نهادهای بینالمللی میتواند زمان واکنش و حجم کمکها را بهبود دهد.
نتیجهگیری
در جهان امروز، بحرانهای طبیعی نهتنها چالشی برای زیرساختهای فیزیکی، بلکه آزمونی برای نظامهای ارتباطی هستند. زلزله کنر و جلالآباد بار دیگر نشان داد که اطلاعات و ارتباطات، بخشی از نجاتاند و تاچه حد میزان ارتباطات و اطلاعات مردم و سازمانهای داخل کشور ضعیف است.
از نظر ارتباطات، بحران زمانی بهتر مدیریت میشود که ارتباطات، شفاف، دوسویه، و فراگیر باشند. پس اگر بخواهیم از فجایع گذشته درس بگیریم و در حوادث آینده، آماده باشیم و کمتر خسارت ببنیم، باید در کنار بازسازی خانهها، زیرساختهای ارتباطی و فرهنگ گفتوگو را نیز بازسازی کنیم.