صفحه اصلیحقوق بشراقلیت‌هاسلطه‌ی مردانه و مقاومت زنانه

سلطه‌ی مردانه و مقاومت زنانه

عبدالبصیر مصباح؛ استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار
مساله قدرتمند و بی‌قدرت در همه‌ی جوامع وجود دارد. همین‌گونه روند سلطه‌گری و سلطه‌پذیری نیز در طول تاریخ سیاسی و فرهنگی کشورها در قالب‌های مختلفی وجود داشته است. گاها موقعیت‌های افراد در روند قدرت‌گیری نیز دچار تغییر بوده است و قدرتمندان جای‌شان را به افراد تحت سلطه داده اند و برعکس. در ادبیات انسان‌شناسی به این پدیده «سلطه و مقاومت» می‌گویند.

اما سلطه و مقاومت را می‌توان در کانتکست‌های متفاوتی جستجو کرد. گاها این دو پدیده در رابطه‌ی دولت و مردم، زمانی در ارتباطات میان‌فردی زن و مرد و وقتی هم در ارتباطات استاد و شاگرد خود را بازنمایی می‌کند. نکته‌ی بسیار مهم این است که فرودستان در موقعیت‌های مختلف، از تاکتیک‌های خاصی که می‌توان آن‌را «هنر مقاومت» نامید، کار می‌گیرند و با روایت‌های شان فرهنگ سلطه و ستم را نقد می‌کنند و در نهایت به‌چالش می‌کشند.

جیمز سی اسکات، انسان شناس آمریکایی، در اثرش تحت عنوان «سلطه و هنر مقاومت» این پدیده را به‌خوبی توضیح داده است. او به این عقیده است که ما در ارتباطات قدرت میان گروه مسلط و افراد تحت سلطه با دو گفتمان مواجه هستیم؛ یکی «روایت‌های نهانی» که به‌شیوه‌هایی پیچیده و پنهان توسط افراد زیر سلطه انجام می‌شود و دیگری «گفتمان آشکار» که توسط افراد مسلط به‌وجود می‌آید.

به اعتقاد اسکات، روایت‌های نهانی، نشانه‌هایی از مقاومتی استند که گروه‌های تحت سلطه در مقابل سلطه‌جویان انجام دهند تا آن را تحمل‌پذیر یا سرنگون کنند. این دانشمند در واقع، هنرمقاومت را نوعی از «سلاح ضعیفان» در برابر قدرتمندان می‌داند.

مهم‌ترین نکته‌ی که اسکات به آن پافشاری می‌کند، این است که ظاهرا ما این‌گونه فکر می‌کنیم که افراد «تحت سلطه» حساسیت نشان نمی‌دهند و مطابق به میل طبقه‌ی حاکم پیش می‌روند، اما به باور او، گروه‌های تحت ستم دردها، رنج‌ها، عقده‌ها و فشارهایی که ازسوی گروه مسلط بر آنها وارد می‌شود را به‌صورت پنهانی و یا در قالب یک روایت پنهانی درون گروهی بازنمایی می‌کنند و قدرت حاکمان را به نقد و در نهایت به‌چالش می‌کشند.

اگر نگاهی به افغانستان بیندازیم، فرهنگ سلطه در قالب‌ها و سبک‌های گوناگون در این کشور وجود داشته است که نیاز به مطالعات و نقدهای محکم علمی دارند. اما عجالتا چیزی که مهم‌تر از همه توجه را به خود جلب می‌کند، سلطه مردانه در قالب دین و بازنمایی مقاومت زنان در برابر آن است. این سلطه که ریشه در افراطیت دینی و چارچوب‌های ایدئولوژیک قوم‌مدارانه دارد، به‌گونه‌ی اعمال می‌شود که سبک زندگی زنان را به‌کلی تحت تاثیر قرار داده است و تصویر تکان‌دهنده و غیر مطلوب از آن در مطبوعات بازنمایی می‌شود. جلوه‌های سلطه‌ی خشن مردسالار در اشکال رعب و ترس به‌صورت «نمایش‌های عمومی» چه در خانه و چه در مکتب و جاده به‌چشم می‌خورد و این روند هر روز نمادهای متفاوت و جدی‌تر به‌خود می‌گیرد. اما رعب و وحشت، باعث می‌شود که به نحوی در اماکن عمومی و موقعیت‌های ظاهری، نوعی از تسلیم و سرسپردگی افراد تحت سلطه را نظاره‌گر باشیم.

به گفته‌ی اسکات، این «دیالکتیک تلبیس و تجسس» در اینجا ختم نمی‌شود؛ شاید مردم نقاب به چهره زنند، سر تسلیم بر زمین فرود آورند و به‌صورت علنی دست رد بر سینه‌ی افراد قدرتمند نتوانند بزنند، اما این سازگاری و نظم فریب‌آمیز که «تجربه تحقیر شدن» را نیز به‌همراه دارد، در نهایت برای صاحبان سلطه جدی و سنگین خواهد شد؛ چرا که گروه‌های زیر سلطه با روایت‌های نهانی که می‌سازند، می‌تواند سیستم را با چالش مواجه سازد و قاعده‌ی بازی را تغییر دهند.

شمایل مقاومت زنانه را می‌توان در سه محیط جستجو کرد؛ خانه، مجالس زنانه و شبکه‌های اجتماعی مجازی. زنان باتوجه به درک شان از ارزش‌های حقوق بشری و پیامدهای ستم‌های موجود بر آنها، آگاه شده اند و در برابر این سلطه‌ی روزافزون در این سه محیط «هنر مقاومت» را تمرین و بازنمایی می‌کنند. بگومگوهای زنان در محیط خلوت چه در خانه و چه در بیرون از حیاط، جلوه‌هایی از مقاومت این گروه در برابر افراد صاحب سلطه در سطوح مختلف است.

اما به‌نظر نگارنده، فضای مجازی مهم‌ترین پلتفرم برای شکل‌گیری، تقویت و بازنمایی مقاومت زنانه در برابر ستم مردانه در جامعه‌ی مردسالار افغانستان است. امکانات موجود در شبکه‌های واتسپ، فیسبوک و انستاگرام و بازنمایی اشکال مقاومت در این شبکه‌ها، به‌صورت پنهانی و ریز، فرصت بهینه‌ای را برای زنان فراهم کرده است تا فرهنگ پیر مردسالار در جو حاکم افغانستان را نقد کنند، به‌چالش کشند و در نهایت شکست بدهند. بدون شک، این امر به‌زمان بیشتر نیاز دارد.

مطالب مرتبط

ترک پاسخ به دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

نوشته های دیگر

آخرین نظریات شما