شغل‌هایی که در سایه هستند 

0
315

کریم ارجمند

در زندگی روزمره‌ی ما، شغل‌ها هم مثل آدم‌ها تقسیم‌بندی می‌شوند؛ بعضی شغل‌ها در چشم می‌آیند، مورد توجه قرار می‌گیرند و احترام می‌شوند و شماری از شغل‌ها هرچند که اهمیت داشته باشند، به‌چشم نمی‌آیند، دیده‌ و یا جدی گرفته نمی‌شوند و لابد به آن اهمیت اجتماعی هم داده نمی‌شود. 

به این دسته از مشاغل، اصطلاح «شغل‌های در سایه» یا «کار ناپیدا» (Invisible Labor) اطلاق می‌شود. این مفهوم نخستین بار توسط جامعه‌شناس آمریکایی آرلین کاپلان دانیلز در دهه‌ی ۱۹۸۰ مطرح شد که در مطالعات جامعه‌شناسی و فمینیستی بیشتر قابل استفاده است (Daniels, 1987). 

این نوع کارها به‌طور خاص به مشاغلی اشاره دارند که باوجود اهمیت اجتماعی و فرهنگی فراوان، به‌طور رسمی شناسایی نمی‌شوند و یا یا این‌که در چارچوب نظام‌های اقتصادی و اجتماعی به آن چنان‌چه باید توجه نمی‌شوند.

«شغل‌های در سایه» با آن‌که به میزان زیادی به‌طور روزمره انجام می‌شوند، به‌طور رسمی در نظر گرفته نمی‌شوند و برای آن‌ها دستمزد یا توجه اجتماعی به‌طور مناسبی اختصاص داده نمی‌شود. این نوع کارها در تمامی حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی به‌چشم می‌خورند و اغلب در چارچوب مشاغل خانگی، مراقبتی و داوطلبانه قرار می‌گیرند که معمولاً توسط زنان و یا افراد کم‌درآمد انجام می‌شود. به عنوان مثال، کارهای مراقبتی مانند نگهداری از کودکان، سالمندان یا انجام امور خانه‌داری که به‌طور عمده در خانه‌ها صورت می‌گیرد، نمونه‌ای از این نوع فعالیت‌ها هستند. این کارها معمولاً نیازمند مهارت و زمان زیادی هستند، اما در نظام‌های اقتصادی و اجتماعی به رسمیت شناخته نمی‌شوند (Daniels, 1987).

در حوزه‌ی فرهنگ نیز مانند سایر بخش‌های جامعه، شماری از مشاغل وجود دارند که علی‌رغم تأثیر عمیقشان بر تولید و انتقال محتوای فرهنگی، در سایه باقی می‌مانند و کمتر مورد توجه عمومی یا ارزش‌گذاری اجتماعی قرار می‌گیرند. برای نمونه، ویراستاران و تصحیح‌گران زبانی که کیفیت نهایی متون را تضمین می‌کنند، اغلب در پشت جلد کتاب‌ها یا پایان مقالات نادیده گرفته می‌شوند. مترجمان آثار ادبی و هنری نیز با وجود نقش حیاتی‌شان در انتقال فرهنگی، معمولاً در حاشیه نام نویسندگان قرار می‌گیرند. به‌طور مثال در سال‌های پسین جمهوریت یکی از استادان دانشگاه غرجستان کتابی را ترجمه کرده بود و برای رونمایی ترجمه‌ی اثر، محفلی از سوی  همان دانشگاه برگزار شده بود. جالب بود که یکی از سخنران‌های مطرح، ضمن تمرکز بر محتوای اثر، یادی از مترجم نکرد و در نهایت گفت که در کشورهای دیگر کتاب نوشته می‌شود و اگرچه ترجمه کاری چندانی نیست، بازهم قابل سپاس‌گزاری است. 

از شغل‌های در سایه به طراحی گرافیک نیز می‌توان اشاره کرد که جلوه‌های بصری آثار فرهنگی را خلق می‌کنند، اما کمتر شناخته می‌شوند. دستیاران کارگردان، نورپردازان، و صدابرداران در عرصه‌ی تئاتر و سینما نیز از دیگر نیروهای پشت‌صحنه‌اند که بی‌وقفه تلاش می‌کنند ولی اغلب دور از چشم مخاطبان می‌مانند. همین‌گونه در کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی، کتابداران با نگهداری منابع و اسناد تاریخی نقش مهمی در حفظ حافظه‌ی فرهنگی ایفا می‌کنند، اما به ندرت جایگاهی در گفت‌وگوهای عمومی می‌یابند. حتی در موسیقی، تنظیم‌کنندگان و مستندسازان پژوهشی سهمی بنیادین دارند، اما بیشتر در سایه‌ی چهره‌های مطرح باقی می‌مانند. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که چگونه کارهای فرهنگیِ حیاتی و حرفه‌ای می‌توانند در زمره‌ی «شغل‌های در سایه» قرار گیرند؛ کارهایی که بدون آن‌ها ساختار فرهنگی جامعه ناقص خواهد بود، اما به دلایل ساختاری و ذهنی، کمتر مورد شناسایی و قدردانی قرار می‌گیرند.

از نظر جامعه‌شناسی، این نوع کارها به دلیل مکانیزم‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و قانونی نادیده گرفته می‌شوند. ارین هاتن (Erin Hatton)، پژوهشگر حوزه‌ی کار، در مقاله‌ای به سه عامل اصلی برای ناپیدا شدن این کارها اشاره می‌کند. نخست، مکانیزم‌های فرهنگی که باورهای اجتماعی و نقش‌های جنسیتی را شکل می‌دهند. در بسیاری از جوامع، کارهای خانگی و مراقبتی به‌عنوان «وظیفه طبیعی» زنان در نظر گرفته می‌شود، از این‌رو توجه کمتری به آن‌ها می‌شود. دوم، مکانیزم‌های قانونی که بسیاری از کارهای خانگی و داوطلبانه را در چارچوب حقوق کار نمی‌گنجانند، از جمله عدم برخورداری از حقوق رسمی یا دستمزد برای چنین مشاغلی. سوم، مکانیزم‌های فضایی که باعث می‌شوند این نوع کارها به‌طور فیزیکی از دید عموم پنهان بمانند، به‌ویژه در مکان‌هایی که به‌طور غیررسمی یا در خانه انجام می‌شوند و بنابراین در آمارهای رسمی اشتغال و اقتصادی قرار نمی‌گیرند (Hatton, 2016).

تأثیرات اجتماعی و روانی «کار ناپیدا»

نادیده‌گرفته شدن «کارهای ناپیدا» فقط به یک مشکل در زمینه‌ی طبقه‌بندی مشاغل محدود نمی‌شود، بلکه تأثیرات جدی اجتماعی و روانی دارد. فردی که در چنین شغل‌هایی مشغول است، به دلیل عدم تشخیص و ارزیابی کارش، ممکن است دچار خستگی و فرسودگی شغلی شود. علاوه بر این، این نوع بی‌توجهی اجتماعی می‌تواند به تداوم نابرابری‌ شغلی، اقتصادی در جامعه دامن بزند و فرد شاغل را دل‌سرد کند. از این رو، شناسایی این مشاغل می‌تواند به توازن بیشتری در توزیع منابع و فرصت‌ها منجر شود.

اما راه حل این است که برای رسیدن به یک جامعه‌ی برابر و عادلانه‌، لازم است که «شغل‌های در سایه» به رسمیت شناخته و اهمیت‌گذاری شوند. این به معنای ارزش‌گذاری و توجه اجتماعی به این مشاغل است، به‌ویژه با اعمال سیاست‌های حمایتی که به رفع نابرابری‌ها کمک کند. همچنین، این فرایند می‌تواند به شکل‌گیری نظام‌های حمایتی جدیدی منجر شود که در آن کارکنان این شغل‌ها به دستمزد یا معاش مناسب در مقایسه با دیگر کارها برخوردار شوند.

منابع

1. Daniels, Arlene Kaplan. “Invisible Work.” Social Problems, 1987.

2. Hatton, Erin. “Mechanisms of Invisibility: Rethinking the Concept of Invisible Work.” Work, Employment and Society, 2016.

Visited ۳ times, ۱ visit(s) today