چالشهای تحصیل مقطع دکتری برای دانشجویان افغانستانی
سید برهان الطافی؛ استاد دانشگاه و دانشجوی دکتری روابط بینالملل
پس از سقوط حاکمیت طالبان در دور اول و حضور جامعه بینالمللی در کشور، فرصتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل توجهی در افغانستان شکل گرفت. در این میان طبقه فرودست جامعه، از فرصت پیش آمده، استفاده بهینه نموده وارد فضای فراگیری درس و تحصیل شدند. به قول پی یر بوردیو اندیشه «انسان دانشگاهی» بعد از چند دهه جنگ بر سر قدرت و تباهی مردم، در میان آحاد جامعه مطرح و همگانی شد. اکثریت نسل جوان، به خصوص آنانکه در گذشته تحت ستم بودند؛ به فراگیری علم در مکتب و دانشگاه رو آوردند و بسیاریها تا مقاطع عالی تحصیلی جلو رفتند.
با وجود اینکه میزان فساد در عصر جمهوریت بسیار بالا بود، اما فرصتهای طلایی برای فراگیری علم و یادگیری را نمیتوان از قلم دور انداخت. اکثریت جوانان در دو دهه گذشته وارد محیطهای اکادمیک شدند، با تکنولوژی روز آشنا گردیدند و تعدادی هم به معنی واقعی کلمه باسواد شدند. نباید فراموش کنیم که یکی از جلوههای خوب در دو دهه گذشته، ارتباط دولت با دولتهای دیگر در زمینهی آموزش و انتقال تجربههای علمی بود. در چارچوب این ارتباطات علمی میتوان از بورسیههای تحصیلی یاد کرد که طی دست کم 10 سال گذشته، صدها تن از نیروی جوان کشور وارد دانشگاههای برتر دنیا در کشورهای همسایه، منطقه و جهان شدند.
اما بحثی که همواره در پیوند با دانشگاه و طی مراحل درجههای علمی دانشگاهی در حاشیه قرار میگیرد، رنجها و مشکلات است که یک دانشجو با آن مواجه میشود. این چالشها در تمامی مقاطع تحصیلی قابل توجه و جدی است؛ اما در مقطع تحصیلی دکتری آن هم در کشور ایران، گستردهتر و عمیقتر است.
در این نوشتار، مشکلات و ناملایماتی که یک دانشجوی دوره دکتری با آن مواجه میشود را میخوانیم. نویسنده در یک جمعبندی کلی، مشکلات دوران دانشجویی در دورهی دکتری را نگاشته است که در ذیل میخوانیم.
-
دوران دانشجویی و محرومیت نسبی
در قدم نخست، پذیرش در مقطع دکتری کار بس دشوار است؛ زیرا اصول اداری و دیوانسالاری زیادی برای آن تعریف گردیده است. از سوی دیگر، شما باید نمره خوب در دورههای لیسانس و ماستری داشته باشید، انگیزهنامه خیلی قوی تهیه کرده و مورد تایید استادان راهنما و مشاوران علمی تان بوده باشید تا در مقطع دکتری در یک دانشگاه معتبر پذیرفته شوید. اما وقتی پذیرفته میشوید، شما کسی هستید که از فعالیت اقتصادی، کار در یک اداره و یا هم تولید ثروت مادی دست میکشید و بهطور سیستماتیک وارد چرخهی تولید علم میشوید که بنیههای معنوی بسیار مستحکم اما مادی لرزان داردند.
در کنار شروع یک مرحله جدید و دشوار تحصیلی، فقر و آیندهی مبهم، دو عنصر بسیار جدی در زندگی دانشجویان دکترا استند. اگر از بحث شکلدهی جریانهای روشنفکری و تولید ادبیات علمی در فضای دانشگاهی و پژوهشی بگذریم، دانشجویان دکترا به امید یک آینده روشن شغلی، موقف اجتماعی و اقتصادی و ثبات در زندگی شان تحصیل میکنند. اما این سه فاکتور برای یک دانشجوی مقطع دکترای افغانستانی دستنیافتنی بهنظر میرسد. دانش پژوهان دورهای دکتری بخاطر ابهام اوضاع و ترس بعد از دورهی تحصیلی دکتری، به نقطه آغاز میاندیشند و به گفتهی ارسطو تحمل «محرومیت نسبی» بیکاری و بازگشت به نقطه اول از جمله آن مسایلی است که جز اساسیترین مشکل و محدودیت در این عرصه تلقی میشود.
-
آموزش واحدهای امید و ناامیدی و عبور از آزمون جامع
در شرایط عادی و طبق روال طبیعی هر دانشجو و به ویژه دانشجویی افغانستانی بعد از ورود به دانشگاه و معرفی با اساتید و کارمندان باید یک روند بروکراتیک را طی مراحل کند. آشنا شدن با ساختار اداری، گرفتن خوابگاه، اخذ کارت دانشجویی و کارت بانکی، انتخاب واحد و اخذ اقامت، حضور درکلاسهای آموزشی و درسی، شرکت در کارگاهها و سمینارهای آموزشی و نشر مقالات علمی از جمله مسایلی مهمی هستند که توجه جدی یک محصل دورهی دکتری را بهخود معطوف می دارد.
حیاتیترین نقطه برای دانشجویان دکتری عبور از «آزمون جامع» است. امتحان جامع یکی از مراحل مهم و اساسی دورهی دکترا بهشمار میرود. هر دانشجویی که وارد مقطع دکتری میشود، بعد از گذراندن واحدها یا کریدیتهای درسی اش باید طی یک امتحان دشوار به استادان جواب پس بدهد. در این آزمون دانش تخصصی و تواناییهای پژوهشی دانشجو بهدقت مورد مطالعه قرار میگیرد و بهراستی عبور موفقانه از آن تلاش و پیگیری و شبزندهداری زیاد میطلبد.
در آزمون جامع، دانشجویان افغانستانی با کسانی رقابت میکنند که آنها در ناز و نعمت، رفاه و امنیت روحی و روانی رشد کرده اند؛ مشکل که باعث رنج و دردسرهای تحصیلی آنها شود، نداشته و ندارند.
-
پیشنهاد مساله و دفاع از رسالهی دکتری
دانشجو دکتری بعد از قبولی در امتحان جامع، مجاز است که دغدغههای فکری و ذهنیاش را در قالب طرح پیشنهادی که بهنام «پروپوزال» یاد میشود، بنگارد وپس از طراحی و تکمیل، از ذهنیتش در برابر استادان و کمیته موظف دانشگاه دفاع کند. دفاع موفقانه باعث تایید گروه علمی و در نهایت پذیرش طرح تیزس دوره دکتری میگردد.
این مرحله نیز دشواریهای خودش را دارد. وقتی موضوع تیزس یا رسالهی دکترای یک نامزد دورهی دکترا تمام شد، باید بهسوی تحقیق و تفحص حرکت کند. محصل دکترا باید مدت یک و نیم سال تا سه سال و یا هم بیشتر دربارهی موضوع مورد از نظر کمی و کیفی بهصورت کتابخانهای یا میدانی تحقیق کند. او باید به بزرگترین کتابخانهها سربزند، دست اول ترین کتابها و مقالات را خریداری کند، با منابع معتبر علمی مصاحبه کند و یا با جامعهی آماری زیادی مصاحبه کند. او همهی این اطلاعات را جمعآوری، پیشنویس و در نهایت در قالب یک اثر علمی منظم و مطلوب تهیه میکند. تهیه چنین اثر که زحمت فراوان نیازد دارد، به دفاع جانانه نیز نیاز دارد. محصل دورهی دکتری باید از تحقیقات انجام شده اش موفقانه دفاع کند تا بهعنوان پژوهشگر عرصهی دکترا شناخته شود.
اما با فراغت از دانشگاه، دانشجوی دورهی دکتری که اکنون دانشجو هم نیست و خانواده و بستگان چشم به او میدوزند، باید در مورد سرنوشت و اشتغال تصمیم بگیرد. از آنجاییکه امکان فعالیتهای علمی و فرهنگی برای اتباع افغانستانی در ایران نزدیک بهصفر است، او باید از ایران خارج شود. ماندن در ایران عاقبت شغلی خوبی برایش ندارد و موجی از افغانستانی هراسی و تبلیغات در شبکههای اجتماعی نیز بر این موضوع میافزاید و او مجبور است که ایران را ترک کند. اینجاست که دانشجوی افغانستانی میان دو سنگ آرد میشود؛ او نمی تواند در کشور میزبان اقامت گزیند و از سوی دیگر نمیتواند در کشورش برگردد. آیندهای شغلی اش در کشور خودش نیز بیثبات و لرزان و تاریک است. او که روزی به امید یک آینده مطمئن و روشن به بیرون از افغانستان جهت تحصیل عازم شده بود، اما امروز هیچ امیدی نسبت به آیندهی خود و تحصیلاتش در افغانستان ندارد. میان ماندن و رفتن بسیار سخت میگذرد و تصمیم گرفتن نیز دشوار است.